امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امتیازات: 3.7
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

【 ســری داستـ ـان های کـ ـوتاه 】 +اطلـاعیه داستانُ رمــان

به نام خدا

ژنرال پرشینگ یکی از یکی از افسرهای مشهور آمریکا بود. او در ارتش آمریکا بود، و در جنگ جهانی اول در اروپا جنگید.

بعد از مرگ او، بعضی از مردم زادگاهش می‌خواستند یاد او را گرامی بدارند، بنابراین آن‌ها مجسمه‌ی بزرگی از او که بر روی اسبی قرار داشت ساختند.

یک مدرسه در نزدیکی مجسمه قرار داشت، و بعضی از پسربچه‌ها هر روز در مسیر مدرسه و برگشت به خانه از کنار آن می‌گذشتند. بعد از چند ماه بعضی از آن‌ها هر وقت که از کنار مجسمه می‌گذشتند شروع به گفتن «صبح‌ به خیر پرشینگ» کردند، و به زودی همه‌ی پسرهای مدرسه این کار (سلام کردن به مجسمه) را انجام می‌داند.

در یک روز شنبه یکی از کوچکترین این پسرها با مادرش به فروشگاه می‌رفت. وقتی که از کنار مجسمه گذشت گفت: صبح به خیر پرشینگ، اما ایستاد و به مادرش گفت: مامان، من پرشینگ را خیلی دوست دارم، اما آن مرد خنده‌دار که بر پشتش سواره کیه؟
._.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نآشِنآسَم(:
پاسخ
 سپاس شده توسط •ДmịrHoSsiŋ•


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: 【 ســری داستـ ـان های کـ ـوتاه 】 +اطلـاعیه داستانُ رمــان - ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ - 23-05-2021، 18:31
پسر مهربان - imanas - 28-01-2015، 8:19
وفا و جفا - B.o.y.f.r.i.e.n.d - 27-04-2015، 19:49
RE: وفا و جفا - ຖēŞค๑໓ - 27-04-2015، 19:53
پسرک آدامس فروش - m@hsa 12 - 02-06-2015، 16:25
انعکاس زندگی... - esiesi - 28-06-2015، 4:21

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  پیشنهــآد رمــان .. ! مــآدر فلفلیــه مـن.. ! -.-

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان