28-11-2012، 18:12
شبی غمگین شبی بارانی وسرد
مرا در غربت فردا رها کرد
به من میگفت که تنهایی غریب است
ببین با غربتش بامن چه ها کرد
تمام هستی ام بود وندانست
که در قلبم چه آشوبی به پاکرد
واوهرگزشکستم را نفهمید
اگرچه تا ته دنیا صداکرد...
مرا در غربت فردا رها کرد
به من میگفت که تنهایی غریب است
ببین با غربتش بامن چه ها کرد
تمام هستی ام بود وندانست
که در قلبم چه آشوبی به پاکرد
واوهرگزشکستم را نفهمید
اگرچه تا ته دنیا صداکرد...