01-12-2012، 14:40
روز ها بی درنگ
جای خود را به دیگری می دهند
و من این "وسط"
بی احساس ترین...(!)
و بی هیچ تحرکی
در بزم تلاطم.
نه ...!)
هیچ پایانی ندارد!
هم چنان بلند مینویسم
و آرام میخوانم
شاید باید اتفاق می افتاد(!
تا بدانی; دلم خوش نیست
قلبم به یک طپش می لرزد
دیگر حتی در آن خلوت گورستان هم
من دلم میگیرد
و به هیچ نمناکی
به هیچ بارانی دل نمیدهم
تو آنجا نبودی...
من در آن خلوت گورستان
بادبادک کردم رها
عشق آویزان آن
عشق من رفت هوا( !)
و چه اشکم میگیرد
و چه قلبم میگرید
روزهاست
ترکت کردم
بی آن که حتی لحظه ای تصورکنم
اگر تو پیش ازین
ترکم کرده بودی
چه میشدم؟!؟!؟
جای خود را به دیگری می دهند
و من این "وسط"
بی احساس ترین...(!)
و بی هیچ تحرکی
در بزم تلاطم.
نه ...!)
هیچ پایانی ندارد!
هم چنان بلند مینویسم
و آرام میخوانم
شاید باید اتفاق می افتاد(!
تا بدانی; دلم خوش نیست
قلبم به یک طپش می لرزد
دیگر حتی در آن خلوت گورستان هم
من دلم میگیرد
و به هیچ نمناکی
به هیچ بارانی دل نمیدهم
تو آنجا نبودی...
من در آن خلوت گورستان
بادبادک کردم رها
عشق آویزان آن
عشق من رفت هوا( !)
و چه اشکم میگیرد
و چه قلبم میگرید
روزهاست
ترکت کردم
بی آن که حتی لحظه ای تصورکنم
اگر تو پیش ازین
ترکم کرده بودی
چه میشدم؟!؟!؟