04-12-2012، 16:06
به خاطر یه سری مشکلات چند وقت بود نمی تونستم بیام حرف بزنم
من ...
برگشتم !
برگشتم تا حرفای دلمو بگم ، حرفایی که اندازه یه دنیا شده
این چند روز حس می کردم بغض گلومو گرفته داره خفه ام میکنه
انگاری حرف زیادی داره توی دلم سنگینی میکنه
دیگه دلمم شاکی شده از این سنگینی
التماسم میکنه
میگه گوش کن به من ، چشماتو روی من نبند بذار حرفامو بزنم
باشه ، قبول
بگو ببینم چی میخوای بگی ؟ بازم میخوای دلتنگی کنی ؟ اصلا جز دلتنگی کار دیگه ایی بلدی ؟!
بگو ، گوش میدم
من ...
برگشتم !
برگشتم تا حرفای دلمو بگم ، حرفایی که اندازه یه دنیا شده
این چند روز حس می کردم بغض گلومو گرفته داره خفه ام میکنه
انگاری حرف زیادی داره توی دلم سنگینی میکنه
دیگه دلمم شاکی شده از این سنگینی
التماسم میکنه
میگه گوش کن به من ، چشماتو روی من نبند بذار حرفامو بزنم
باشه ، قبول
بگو ببینم چی میخوای بگی ؟ بازم میخوای دلتنگی کنی ؟ اصلا جز دلتنگی کار دیگه ایی بلدی ؟!
بگو ، گوش میدم