اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امتیازات: 3.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان های کوتاه باحال+جالب+غم انگیز(تکراری نیست..............)

#1
Smile 
دیشب با دوستم رفته بودم رستوان، روبروی تخت ما یه دختر و پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود، معلوم بود باهم دوست هستن، اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد، قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست، دختره شروع کرد به آمار دادن، سرمو انداختم پایین، دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم.


خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم، با نگاهش قبول کرد، بلند شدن، پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت.
براش نوشته بودم… “خیـلی پستی”


دخترجواني از مکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل شد.
پس از دوماه، نامه اي از نامزد مکزيکي خود دريافت مي کند به اين مضمون:
لوراي عزيز، متأسفانه ديگر نمي توانم به اين رابطه از راه دور ادامه بدهم و بايد بگويم که دراين مدت ده بار به توخيانت کرده ام !!! ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم. من را ببخش و عکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست
باعشق : روبرت
دخترجوان رنجيـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش مي خواهدکه عکسي ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردايي ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بي وفايش، دريک پاکت گذاشته وهمراه با يادداشتي برايش پست مي کند، به اين مضمون:
روبرت عزيز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قيافه تو را به ياد نياوردم، لطفاً عکس خودت راازميان عکسهاي توي پاکت جداکن وبقيه رابه من برگردان.....




یک زوج میانسال دو دختر زیبا داشتند، اما همیشه دوست داشتند تا یک پسر هم داشته باشند. آنها تصمیم گرفتند تا برای آخرین بار شانس خود را برای داشتن یک پسر امتحان کنند. زن باردار شد و یک نوزاد پسر به دنیا آورد. پدر شادمان باعجله به بیمارستان رفت تا پسرش را ببیند . پدر در بیمارستان زشت ترین نوزاد تمام عمرش را دید . مرد به همسرش گفت: به هیچ صورتی امکان ندارد که این نوزاد زشت فرزند من باشد، هر کسی با یک نگاه به چهره زیبای دخترانم متوجه میشود که تو به من خیانت کردی . زن لبخند زد و گفت: نه، این بار به تو خیانت نکردم



مرد هر کاري ميکرد که سگش را از خود دور کند فايده اي نداشت اين سگ هر کجا که صاحبش ميرفت به دنبالش حرکت ميکرد
براي اينکه از دستش خلاص شود چوبي يا سنگي را بلند ميکردو به سويش مي انداخت اما فايده اي نداشت با هر سنگي که صاحبش براي او ميانداخت چند قدمي به عقب بر ميگشت و بارديگر به دنبالش راه ميافتاد آن روز هم همين اتفاق افتاد
آنقدر مرد به کار خود ادامه داد تا هر دو به لب ساحل رسبدند و مرد از روي عصبانيت چوبي را برداشت و ضربه اي به سر سگ زد
ضربه چوب آنقدر سنگين بودکه سگ بيچاره ديگر توانايي راه رفتن نداشت
در اين هنگام موج سنگيني از دريا برخاست و مرد را به همراه خود به دريا کشانيد
مرد که شنا بلد نبود درحالي که دست و پا ميزد
از مردم درخواست کمک ميکرد اما کسي نبود که او را نجات بدهد
مرد کم کم چشمايش را بست اما احساس کرد که يک نفر او را آهسته آهسته به سمت ساحل ميکشاند وقتي که دقت کرد ديد که سگ با وفايش در حالي که خون از سرش ميچکد شلوارش را به دهن گرفته و با زحمت او را به ساحل ميکشاند
مرد در حالي که سرفه ميزد به سگش نگاه ميکرد که ببيند به کجا خواهد رفت ديد که سگ به گوشه اي رفت و آرام جان داد
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بعلــه اینجوریاس^_-
پاسخ
 سپاس شده توسط parnia tajik ، azary ، دختر مو بور چشم آبی 11 ساله ، دختر اتش ، شکوفه2 ، ☣VALMMO☣ ، ارشیدا ، هرمیون گرینجر ، T A R A ، عليرضا1 ، تراختور ، رندی ارتون ، بهرخ ، نازنین لیلا ، انار تورش ، سـمانـه♥ ، aivdhv5 ، ƝeGaЯ ، nilo0far ، بهاره@@@@@@ ، maynaz90 ، Mason ، *setare* ، The Light ، سورنا فاول ، ^BaR○○n^ ، good girl* ، rval ، سایه2 ، مخ دخترا ، عارفه ، ferya ، ملا ، ...آریا... ، parisa16 ، zahra2310 ، هیدی ، رهــ ـ ــا ، *Armila* ، nazila_love ، ற!sS~saЋİ ، sasan1 ، miranoosh ، ندا ، khanomekhone ، Sieiry ، gisoo.6 ، ```FATEMEH``` ، [ niki ] ، sara1112 ، W O L F ، m-hossein ، Eli17 ، یاسی@_@ ، shawkila ، pegah 13 ، 2963 ، *$Super Star ، bahar03 ، ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ ، ashkan007 ، ☂ ☠....MANESA.... ☂☠ ، Mᴏsᴇs ، mohammad31 ، علی کاراته باز ، s1368 ، slina star ، نمنماک ، ×SheRy× ، unruly ، ღSηow Princessღ ، maryamam ، Mehdi 75 ، ♥ سارا ♥ ، مهتاب17 ، شاه سلطان ، ~Mahnaz~ ، negin2002 ، نگین کاف ، amir 2000 ، 1pesare ، asa14 ، دختر شاعر ، sarina bieber ، m love f ، پونی کوچولو ، **amirali** ، رونیکاا ، ''HeisEnbErg'' ، gole_pazhmorde ، مارال 2 ، faeze0171 ، sina008 ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، mahbod2013 ، shahi 80 ، زهرا10000 ، نازنین 79 ، ღ ற£ђЯᏙVЄђ ღ ، امیر† ، پری خانم ، اریانا دولت ابادی ، Forty_Seven ، jinora ، فرینوش ، زیزی گلو4 ، ارتمیس فاول ، melisajon ، beauty ، ♥غم کده♥ ، samira 409 ، ღ ツ setareh ツ ღ ، kimia kimia1378 ، شهرام تتلو ، Mahish ، Meteorite ، HediVampire ، sosan khanom ، لی مین هو3 ، sara جووووون ، SEL♥♥♥ ، مریم14 ، آرتـان ، tavsa ، zolale qasemi ، دايانا ، ریحانه پرنیان ، سارا اتیشپاره= نازنین خوشگله ، negin2000 ، love10 ، Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ ، Ava-girl ، نازنین* ، ▪неизвестный▪ ، نساء ، ❤ஜelenaaஜ❤ ، پرنسس ارزوها ، *خوشگلا* ، ᖇᗩᖺᗩ ، ∀niЯvÅΠ ، *_* ، آیلی جوون ، !...rana ، Mαяѕє ، صنوبر ، mr.destiny ، ♀✘ دُختَــ♥ـر بَهــآرے ♀✘ ، negin7915 ، طهورا84 ، pouya_b ، -samira- ، Sadaf 2014 ، ( DEYABLO ) ، Sina 007 ، nanali ، پری استار ، **zeinab** ، rohamdan ، mahsa1394 ، ✘Nina✘ ، √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √ ، [ :: Sмιℓєу Gιяℓ# :: ] ، majid001 ، @پوریا@ ، پرهام 15 ، √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √ . ، ava 0g kush ، mozhi fafa ، tidaaa ، み£∂ɨע£ ، ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
داستان های کوتاه باحال+جالب+غم انگیز(تکراری نیست..............) - ...asall... - 05-02-2013، 18:26

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  حال بهم زن ترین داستان دنیا(هر اتفاقی که بعد از خوندن داستان افتاد به من ربطی نداره)
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان