امتیاز موضوع:
  • 62 رأی - میانگین امتیازات: 4.39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2)

به كوری چشم تو هم كه باشد حالم خوب ِ خوب است

اصلا هم دلم برایت تنگ نشده

حتی به تو فكر هم نمی‌كنم

باران هم تو را دیگر به یاد من نمی‌آورد

مثل همین حالا كه می‌بارد

لابد حالا داری زیر باران قدم می‌زنی

اما

.

.

چترت را فراموش نكن !

لباس گرم را هم......

عِشــق شُـב...
هَستـــے شُـב...
روزِگــآر شُـב...
خَــستـِـﮧ شُـב...
بـــے وَفــآ شُـב...
دور شُـב...
بیـگـآنـِﮧ شُـב...
حَســرَت شُـב...
فـَرآمــوش نـَـــشُـב...
فـَرآمــوش نـَـــشُـב...
فـَرآمــوش نـَـــشُـב

در زمان های بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود،فضیلت ها و تباهی ها که در همه جا شناور بودند،دور هم جمع شده بودند،در حالی که از بیکاری،خسته و کسل شده بودند.
ناگهان دانایی ایستاد و گفت:بیایید یک بازی کنیم؛مثلا قایم موشک!
همه از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد:من چشم میگذارم.
از آنجایی که هیچکس نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد؛همه قبول کردند تا او چشم بگذارد تا به دنبال آنها بگردد.دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع کرد به شمردن...یک...دو...سه...
همه رفتند تا جایی پنهان شوند!لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد.خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد.اصالت در میان ابرها پنهان شد.هوس به مرکز زمین رفت.دروغ گفت:زیر سنگی پنهان میشوم،اما به ته دریاچه رفت.طمع داخل کیسه ای که دوخته بود مخفی شد و دیوانگی مشغول شمردن بود،هفتادونه...هشتاد...هشتادویک...
همه پنهان شده بودند به جز عشق که همواره مردد بود و نمی توانست تصمیم بگیرد و جای تعجب هم نیست؛همه میدانیم پنهان کردن عشق مشکل است.در همین حال دیوانگی به پایان شمارش میرسید،نودوپنج...نودوشش...نودوهفت...
هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید در بین یک بوته گل رز پنهان شد.
دیوانگی فریاد زد:"آمدم" و اولین کسی که پیدا کرد تنبلی بود چون تنبلی،تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود و لطافت را پیدا کرد که به شاخ ماه آویزان بود،دروغ ته دریاچه،هوس در مرکز زمین،یکی یکی همه را پیدا کرد به جز عشق.او از یافتن عشق ناامید شده بود.حسادت در گوش هایش زمزمه کرد:عشق پشت بوته گل رز است.دیوانگی شاخه چنگک مانندی را از درخت کند و با شدت و هیجان در بوته گل رز فرو کرد،ناگهان صدای ناله ای از میان بوته ها بلند شد.عشق از پشت بوته بیرون آمد با دست هایش صورت خود را پوشانده بود و از میان انگشتانش خون بیرون میزد.چنگک به چشمان عشق فرو رفته بود و او نمی توانست جایی را ببیند.عشق کور شده بود.دیوانگی فریاد زد:آه،خدایا!من چه کردم؟چگونه میتوانم تو را درمان کنم؟
و عشق پاسخ داد:تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر می خواهی کاری کنی،راهنمای من شو.و از آن روز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره کنار اوست.

خدایا

در اسمانی که نشسته ای همه چیز عادلانست

انسان شو

به زمین بیا

تا عمق فاجعه ای را که افریدی را حس کنی.......

HeartHeartیه سپاس بدین بزنم به درد دلتنگیهام شاید یکم دلم خوش شه که بخاطر این رنج هایی که به خاطرش کشیدم یکی هست که میگه مرسیHeartHeart
[img]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) [/img]


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
شعر عاشقانه - ghonche - 28-05-2012، 14:43
عشق گمشده - ghonche - 28-05-2012، 14:51
RE: شعر عاشقانه - alianzali - 28-05-2012، 15:08
عشق گمشده - ghonche - 28-05-2012، 15:42
دروغ - ghonche - 28-05-2012، 16:01
قدم - ghonche - 28-05-2012، 16:19
RE: قدم - m تنها - 28-05-2012، 16:25
RE: عشق گمشده - ROMINA98 - 28-05-2012، 16:55
دوره گرد - darya1 - 28-05-2012، 22:17
RE: ♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) - serveh - 12-02-2013، 12:30
درس عشق - destiny - 22-02-2013، 15:20
Alone I sit - parnia tajik - 15-03-2013، 15:34
RE: Alone I sit - parnia tajik - 15-03-2013، 16:56
یه روز دیگه - *devil black* - 17-03-2013، 13:42
ارام باش - istanbul - 12-04-2013، 17:00
RE: ارام باش - ÐeaÐ GiЯl - 12-04-2013، 18:37
RE: ارام باش - poyan lover you - 12-04-2013، 19:11
.... - *Nafas* - 15-04-2013، 16:52
... - pink devil - 15-04-2013، 18:16
از سر دلتنگی! - Esmi - 21-04-2013، 21:08
تو نگرانم نشو... - vida1994 - 24-04-2013، 17:06
بی وفایی چشم ها - melina * - 25-04-2013، 13:18
تنها عشق.......... - HeDyE~×~ - 29-04-2013، 16:27
به سلامتی تو... - ashkyakhee - 01-05-2013، 17:07
RE: به سلامتی تو... - *Nafas* - 01-05-2013، 17:36
RE: به سلامتی تو... - *Nafas* - 01-05-2013، 17:46
RE: من دخترم...... - m.hossein - 01-05-2013، 18:04
RE: Alone I sit - *Nafas* - 01-05-2013، 18:15
RE: به سلامتی تو... - *Nafas* - 01-05-2013، 18:16
RE: من دخترم...... - *Nafas* - 01-05-2013، 18:36
RE: من دخترم...... - *Nafas* - 01-05-2013، 18:41


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان