02-04-2013، 12:22
برای پریدن من توی این هوای بسته
پر پر کشیدنم شو همسفر ای یار خسته
من و تو وقتی رسیدیم به افق های مه آلود
بجز آشیونه عشق واسه ما بگو چی کم بود؟
راهی اون سرزمینیم که شباش مهتابی باشه
تو دل کبوتر عشق پر از بی تابی باشه
یادته ستاره هارو از توی قفس میدیدم؟
دونه دونه پولک نور از تو آسمون میچیدیم؟
یار من ای هم قبیله راهی دشت خداییم
ولی از قبیله خود خیلی وقته که جداییم
اونجا تنها یه قفس بود یه قفس با آب و دونه
که خیال کردیم همیشه همینه معنی خونه
قفس و وقتی شکستیم طعم پروازو چشیدیم
برای به هم رسیدن ما چه رنجی که کشیدیم
برای پریدن من توی این هوای بسته
پر پر کشیدنم شو که پرو بالم شکسته...
پر پر کشیدنم شو همسفر ای یار خسته
من و تو وقتی رسیدیم به افق های مه آلود
بجز آشیونه عشق واسه ما بگو چی کم بود؟
راهی اون سرزمینیم که شباش مهتابی باشه
تو دل کبوتر عشق پر از بی تابی باشه
یادته ستاره هارو از توی قفس میدیدم؟
دونه دونه پولک نور از تو آسمون میچیدیم؟
یار من ای هم قبیله راهی دشت خداییم
ولی از قبیله خود خیلی وقته که جداییم
اونجا تنها یه قفس بود یه قفس با آب و دونه
که خیال کردیم همیشه همینه معنی خونه
قفس و وقتی شکستیم طعم پروازو چشیدیم
برای به هم رسیدن ما چه رنجی که کشیدیم
برای پریدن من توی این هوای بسته
پر پر کشیدنم شو که پرو بالم شکسته...