04-04-2013، 16:27
مثلِ همــان سِرُمـے ڪہ سرپــا نگهم داشت بعد از رفتنتـــ
دارم تمامـــ می شومـ ــ
و درد ملافــﮧ را
تا روی ِ چشم هايم می ڪشد
جهان سردخانه ای شد
بعد از رفتنتـــ...
فقط پدر
باور نمـے ڪرد
ڪہ مدام پتو را می ڪشید روی شانـﮧ هايم
دارم تمامـــ می شومـ ــ
و درد ملافــﮧ را
تا روی ِ چشم هايم می ڪشد
جهان سردخانه ای شد
بعد از رفتنتـــ...
فقط پدر
باور نمـے ڪرد
ڪہ مدام پتو را می ڪشید روی شانـﮧ هايم