امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان ساریسا دختری که سرنوشت او را با خون نوشتند

#6
انگار صدای مادر واقعی خودم می اومد رفتم که بغلش کنم اما اون رفت تو یه مه فوق العاده غلی هیچی نمیدیدم که چشمام بسته شد و دیگه یادم نیست که چی شد وقتی چشمام رو باز کردم تو یه خونه و روی یه مبل بودم و یه خانم خیلی خوش تیپ و باکلاس هم کنارم بود به من گفت که از این به بعد خدمتکار این خونه م و توی اتاق زیر شیروونی زندگی میکنم

در دنیایی که همه گوسقندان گرگ اند
.
.
تو خر باش ...... کلا بهت میاد
پاسخ
 سپاس شده توسط پری خانم ، جوجو خوشگله ، هستی0611
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان ساریسا دختری که سرنوشت او را با خون نوشتند - پریسیما - 23-08-2014، 9:39

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان