نامه ای ب عشقم

[بیتا******]

نمیدونم از کجا شروع کنم؟
از خوبیت از امیدت از حرفای پر از ماهت یا از چشمات ک منو کشته.حتی از عصبانیتت چون اونم غنیمته کاش بدونی ک چقدر دوستت دارم کاش بدونی ارزشت بیشتر از این حرفاست.
تو برام مثل بارونی ک همیشه سبکی میاره مثل بارون از اسمون ب دل عاشق من میباره.مثل بارون برای دل ادمی ارام و نرمه چه خوبه بودنت چه خوبه احساست و حتی لمس کردنت.
انقدر دوست دارم ب اون شونه هات سرمو بزارم حرفای دلمو بهت بگم باهات گریه کنم باهات بخندم و هر لحظه ب چشمای پر از مهرت نگاه کنم چون اون چشمات منو ب زندگی بیشتر وابسته میکنه.هر موقع اون صدای قشنگتو میشنوم ی جوری اروم و هیجان زده میشم از خودمو از بودنت جدا میشم و خودمو ب تو میسپارم اگه تو دلم باشی باور نمیکنی میگی این دل همونی ک فکر میکنم دوسم نداره؟ ولی کاش از چشام بخونی ک حتی بودنت گفتنت خواستنت و همه چیزت برای من از همه کس با ارزشتره. میدونی زندگی من مثل ی کاغذ سیاه ک تو نقطه ی سفیدش هستی و هر لحظه ک عشق من به تو زیاد میشه اون نقطه ب اوج خود میرسه و بزرگتر میشه و زندگی ی رنگ دیگه ای باتو میگیره.
هیچ کسی تو رو نمیتونه از من بگیره حتی خودت چون اسمت عشقت و بودنت تو دلم حک شده و محاله ک پاک شه یعنی خودمم نمیزارم ک پاک شه.
عشقت برام مثل گلهای بهاری هر روز تازه تر میشه ب جای اینکه تکراری بشه.هر روز بوی قشنگتری ب خودش میگیره. عشقت برام تازه و تازه تر میشه مثل بوی یاسمن انقدر از ته دل نفس میکشم تا بیشتر ب بودنت و عشقت معتاد شم.
اما..........
اما حیف ک تو نیستی عشقم