امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مجموعه فرار از کرونا

#6
فرار از کرونا ۶

صدرا و دوستان داشتن به آنگولا میرفتن که......

هنگام اسباب کشی تلوزیون روشن بود محمّد دید اخبار قبرس اعلام کرده که کرونا در اونجا شیوع پیدا کرده همینطور که اسباب کشی میکردن محمّد گفت اخبار گفته تو قبرس کرونا داره از وقتی ما اومدیم کرونا اونجا شیوع پیدا کرده افراد همگی اسباب کشی کردن و داشتن فرار میکردن سریع وسایلاشونو برداشتن و سوار هواپیما شدن.....

صدرا که کنار آرزو نشسته بود گفت:

صدرا : آرزو چجوری کلتتو مخفی کردی؟

آرزو : ماییم دیگه!

صدرا : الان باید دعا کنم تفنگتو پیدا نکنن یا مامور مخفی هواپیما به ما شک نکنه....

آرزو : بد به دلت راه نده! عمرا بتونن پیدا کنن کلتو.....

صدرا : ایشالله .....

در همین حال ممد که پیش مهران نشسته بود داشت به @"ѕмσкє"  زنگ میزد....

حالا ماجرای امیر حسین....

اون یه برنامه نویس حرفه ایه و تو کار کامپیوتر و گوشی خیلی ماهره...

محمّد : الو سلام امیرحسین چه خبرا؟

امیر حسین : خوبم چه خبر تو عربستان؟

محمّد : عربستان؟

امیر حسین : آره دیگه! مگه تو عربستان نیستی؟

محمّد : نه! برای فرار از کرونا اومدم قبرس حالا که اونجا کرونایی شده فرار کردم آنگولا راستی با دوستان: صدرا،هلن،صابر،آرزو و مهران هم باهام هستن...

امیر حسین : به به خوش بگذره! صبر کن ببینم جز تو بقیه که ایران بودن! چجوری فرا  کردن؟ مگه فرار کردن ار قرنطینه جرم نبود؟

محمّد : چرا. ولی اونا با کلی زحمت فرار کردن قضیش طولانیه

امیر حسین : عجب!

محمّد : آره راستی تو هم تو ایران نمون کرونا میگیری با ما بیا!

امیر حسین: مگه همه جا نزدن #در_خانه_بمانیم

محمّد : فرار کن میمیریا !

امیرحسین: مردن بهتر از حبس ابد هست.....

محمّد : خاک بر سرت بیا بهت نیاز داریم....

امیر حسین : الان به فرض من دارم میام چجوری بیام؟

محمّد : ای لعنت! صابر هم که اینجاست هواپیما اختصاصی از کدوم گوری بیاریم حالا؟

امیر حسین : هر وقت یه روش پیدا کردی بزنگ بای.....

محمّد : نه قطع نکن! الو!الو! لعنتی قطع کرد.....

وقت ناهار رسیده بود ساعت ۲ بود....

مهماندار داشت ناهار رو پخش میکرد......

برو بچ ناهار رو خوردن و بعد خوابیدن.....

صدرا و محمّد ساعت ۵ بیدار شدن و تا ساعت ۶ با گوشی هاشون ور میرفتن.....

تا آنگولا فاصله ی زیادی بود ساعت ۶ شده و بروبچ به آنگولا نزدیک شدن....

صدرا : بسم الله الرحمن الرحیم. کلت آرزو رو نبینن......

آرزو خوابیده بود......

جز صدرا و محمّد همه خواب بودن.....

هواپیما فرود آمد.....

صدرا آرزو،هلن و صابر را بیدار کرد و محمّد مهران رو....

صدرا همینطور دعا کنان از هواپیما پیاده شد بقیه هم پیاده شدن و صدرا با لو نرفتن کلت آرزو نفس راحتی کشید......

آرزو : دیدی گفتم بد به دلت راه نده

صدرا : آره واقعا شانس آوردیم

محمّد : به امیر حسین زنگ زدم....

هلن : خب!

محمّد : قبول نکرد بیاد گمونم میخواد بمیره.....

صدرا : اگه بخواد بیاد هم روشی نداریم که بیاریمش....

صابر : درست میگی!

آرزو : خب الان بگردیم یه خونه اجاره کنیم.....

صدرا : اجاره میکنیم درست اما پولمون کم میشه باید تو آنگولا کار پیدا کنیم.....

محمّد : خب اول خونه بعد کار.....

صدرا : قبول.....

هلن : بعد بستنی شکلاتی!....

صدرا : چند روزه بستنی شکلاتی نخوردم اما هنوز نمردم خخخخخ قبوله......

صابر : بعد مکان های توریستی.....

صدرا : صبر کنین پلیسا دنبالمونن به نظرت میفهمن ما آنگولاییم؟

محمّد : فکر نکنم.

آرزو : از کرونا فرار کردیم گیر دردسر های دیگه افتادیم....

صدرا : برنامه ریزی باید کنیم برای همه مشکلات خودمم بیشتر از همه دارم دیوونه میشم!

محمّد : خب حالا خونه رو اجاره کنیم......

صدرا : باشه اجاره کنیم بعد موقع شام فکر میکنیم.....

بروبچ داستان رفتن به زور یه خونه اجاره کردن ساعت ۸ شده و همگی استراحت کردن.....

                                             چند دقیقه بعد :-)

پیک موتوری : سلام.غذاتونو آوردم....( به زبان کشور خودش گفت)

صدرا : ?can you speak English

پیک موتوری : Yes

صدرا : give your many

پیک موتوری : Thanks

صدرا : بیاین وقت شامه یکی این مهرانو صدا کنه داره رپ گوش میده.......

صابر : من صداش میکنم.....

صابر : مهران باشو بیا شام......

مهران: چی میگی؟

صابر : اون هدفونو ور دار

مهران : برداشتم خب چی میگی؟

صابر : بیا شام.....

مهران : اومدم.....

همگی در سر میز بزرگ شام قرار دارن......

صدرا : خب ما پولمو ته کشیده در نتیجه باید کار کنیم......

مهران : خب اینو همه میدونن.....

صدرا : اگه کار کنیم به نظر شما تو دید اینترپل نیستیم؟

صابر : نه.اونا از کجا بدونن ما آنگولا هستیم؟

صدرا : خودمم دارم گیج میشم الان به ما ایرانیا کار میدن؟چه شغلی رو انتخاب کنیم؟

هلن: سرقت D-:

آرزو : موافقم.....

مهران : میگی بریم بانک بزنیم؟

صدرا : ما که تا الانم مجرمیم

محمّد : شما پنج نفر مجرمین من این وسط بیگناهم که.....

صدرا : حرف نزن تو هم با ما بودی تو رو هم مجرم محسوب میکنن بخوابید فردا همگی باید بریم وسایل دزدی رو تهیه کنیم.....


ادامه دارد........
خلاف قوانین؟! تکراری؟! بی کیفیت؟! اسپمزا؟! اسپم؟!کم محتوا؟!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ویلای دو خوابه و ارزان قیمت در نزدیکی دریا در شهر رامسر (:
پاسخ
 سپاس شده توسط ⓩⓐⓗⓡⓐ ، thug life ، امیر‌حسین ، م‍حمّد ، شـــقآیــق
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: مجموعه فرار از کرونا - ☪爪尺.山丨几几乇尺☪ - 14-03-2020، 12:17

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  بزرگترین ضربه ای که این روزها کرونا،یا شرایط و مشکلات دیگه بهت وارد کرده چی بوده؟
  #coronahanddance #رقص_دست_ کرونا
  بهترین تغذیه برای سالمندان مبتلا به کرونا
  فال جالب حروف اول اسم مجموعه : انواع فال های گوناگون فال جالب حروف اول اسم توجه : در
  جلوگیری از فرار مالیاتی برخی موجران
  مزایای خدمت سربازی و معایب فرار از سربازی :/ (فقط پسرا بیان تو!....)
  در کرونا بهترین وسیله سفر برای کودکان چیست؟
  کرونا هواپیما دوست دارد یا قطار؟ چه کنیم در امان باشیم
  در کرونا سفر نرو، اگر رفتی اینو بخون!
  جمعلات عربی مخصوص دوران کرونا

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان