04-12-2012، 12:38
از ما که گذشت...
ولی وقتی به یکی دست دادی..
به دیگری پا نده...خواهشا..
ولی وقتی به یکی دست دادی..
به دیگری پا نده...خواهشا..
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |
|||||||||||||||||||||||||||||
04-12-2012، 12:38
از ما که گذشت...
ولی وقتی به یکی دست دادی.. به دیگری پا نده...خواهشا..
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی
برای صدای شما دعا به درگاه خداوند برای چشمان شما رحم و شفقت برای دستان شما بخشش برای قلب شما عشق و برای زندگی شما دوستی هاست هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که حتما روزهای ما بدون غم بگذره خنده باشه بدون هیچ غصه ای، یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده ولی یه قول رو به ما داده که اگه استقامت داشته باشیم در مقابل مشکلات تحمل سختی ها رو برامون آسون میکنه و چراغ راهمون میشه نا امیدی ها مثل دست اندازهای یک جاده میمونن ممکنه باعث کم شدن سرعتت در زندگی بشن ولی در عوض بعدش از یه جاده صاف و بدون دست انداز بیشتر لذت خواهی برد بنابر این روی دست اندازها و ناهمواریها خیلی توقف نکن به راهت ادامه بده وقتی احساس شکست میکنی که نتونستی به اون چیزی که می خواستی برسی ناراحت نشو حتما خداوند صلاح تو رو در این دونسته و برات آینده بهتری رو رقم زده وقتی یه اتفاق خوب یا بد برات میافته همیشه دنبال این باش که این چه معنی و حکمتی درش نهفته هست برای هر اتفاق زندگی دلیلی وجود دارد که به تو می آموزد که چگونه بیشتر شاد زندگی کنی و کمتر غصه بخوری تو نمیتونی کسی رو مجبور کنی که تو رو دوست داشته باشه تمام اون کاری که میتونی انجام بدی اینه که تبدیل به آدمی بشی که لایق دوست داشتن هست و عاقبت کسی پیدا خواهد شد که قدر تو رو بدونه بهتره که غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری از دست بدی تا این که کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت از دست بدی ما معمولا زمان زیادی رو صرف پیدا کردن آدم مناسبی برای دوست داشتن یا پیدا کردن عیب و ایراد کسی که قبلا دوستش داشتیم میکنیم باید به جای این کار در عشقی که داریم ابراز میکنیم کامل باشیم فقط به من بگو چرا مگه دوسم نداشتی من که کاری نکردم چرا تنهام گذاشتی فقط به من بگو چرا چرا میای پس تو خوابم هنوز باورم نمیشه که تو نیستی کنارم میشینم فکر میکنم هر روز دوباره و دوباره جوابی ندارم رفتنت هنوز واسم سواله ما که مشکلی نداشتیم حتی واسه یه بارم همیشه میگفتی : "هیچ وقت تنهات نمیزارم" بی هدف توی اتاق راه میرم و با آهنگ بالا همخوانی میکنم به هیچ چیزی فکر نمیکنم و هر آن که ذهنم از کنترل خارج میشه سریع بهش نهیب می زنم میرم سر کتابخونه ام چقدر خاک روش نشسته چند ماهی میشه نتونستم سرش بیام به اسم کتابام نگاه میکنم و پر میشم از یه حس دلتنگی اما شیرین میخوام یکیشو انتخاب کنم اما سخته....دلم میخواد بشه همه رو با هم بخونم یه بار دیگه... اما میرم سر چهار اثر میدونم فعلا بیش از هر چیز نیاز دارم خودمو بازسازی کنم برش میدارم اما... بازم میرم به گذشته ای نه چندان دور چه حس خوبی بود که به خوندنش علاقه داشت باز صورتم خیسه نه.... دیگه بهش فکر نمیکنم مشغول ورق زدن کتابم که زنگ تلفن رو میشنوم امروز همه شاکین از گوشی خاموش من و چه سخته براشون توضیح بدم که میخوام مدتی از همه دور باشم چرا نمی فهمن نیاز دارم با خودم تنها باشم تا بفهمم چی سرم اومده؟ مدام می پرسن چرا آخه؟ و من میگم آدم ها هر از گاهی نیاز دارن به خودشون فکر کنن....تنهای تنها برمیگردم توی اتاق عکس بابا رو میبینم به چشاش نگاه می کنم نمی خنده شاید اونم دلش برای .... تنگه آخه دیگه نمیره سر خاکش دیگه باهاش حرف نمیزنه بهش میگم بابایی من....اینم میگذره خودمو خودتو عشق است اما....بازم نمیخنده میرم پیش پسرک آبی پوشم میشینه روی پام و با هم زمزمه می کنیم : هر جای دنیا که باشی تو چشم من تا آخر دنیا دنبالت می مونه بدون که تو دنیای دیگه دوباره دستای گرمت رو می گییییرم میگذره این روزا و همه چیز بین من و این اتاق و صفحه های دفترم باقی می مونه دلم نمیخواد با هیچ کس حرف بزنم تنها آرامشم شده همین نوشتن اونم فقط برای خودم ببخشید....هیچ حرفی تائید نمیشه....
04-12-2012، 12:41
ببین خدایی با دلم چه کردی این کارا رو با دل دیگه کردی؟
هیچکی مثه من نازت و خریده؟ هیچکی با رویای تو پر کشیده؟ برو ولی اینو یادت بمونه تو قول دادی بی وفای دیوونه
04-12-2012، 12:41
سلامــــــــــــــ
04-12-2012، 12:42
ببـــیــــــن
این اسمش دلــــــه ! اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه … میشد مغــــــــز ! دلـــــه .. نمی فهمــــــه … ! خواستم اطلاع بدم....
04-12-2012، 12:42
هرگز نشد بیای پیشم بگیری دستای منو بدونی من عاشقتم گوش کنی حرفای منو
تو بی وفا بودی ولی اونی که برات میمرد منم تا زنده ام دوست دارم اینم کلام آخرم
04-12-2012، 12:44
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت
که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه : هستم تا ته تهش! هستی؟؟؟
04-12-2012، 12:44
چه امید بندم در این زندگانی که در نا امیدی سر آمد جوانی
سرآمد جوانی و ما را نیامد پیام وفایی از این زندگانی
شب از نیمه گذشته
در خلوت خود نشسته ام و به نور شمع کوچکم می نگرم نفس عمیقی میکشم و سعی می کنم آرام باشم میخوانم....می نویسم...زمزمه میکنم مهم نیست نباشد مهم نیست همه ی آنچه به سادگی شکست مهم این است که حریمم را سخت تر میکنم سنگ می شوم تا دیگر کسی به سادگی قدرت در هم پاشیدن رویایم را نداشته باشد مهم این است که خاطره هایش دلم را آرام میکند همین کافیست من چیزی دارم که او هرگز جای دیگر نخواهد دید مهم این است که روزی نه چندان دور خواهد فهمید باز هم یک نقطه ی غریب در زندگیم کوله بار بستم برای رفتن باز هم در صفر قرار گرفتم من میتوانم و باید بتوانم دخترک مرداد هرگز تسلیم دنیا نخواهد شد به تنهایی میتواند همه ی دنیا را مطیع کند خدایا من به حکم تو تسلیم شدم و به رضایت تو تا اینجا پیش امدم به رفتنم رضا باش و بدان به پای عهدم تا نهایت سعیم ماندم بیش از این حرمتم را قربانی نکن خدایا بی معرفتیش را دنیا بی پاسخ نمیگذارد تو اما مرا تنها نگذار دیگر جز تو به کسی دل نخواهم بست اما مراقبش باش مراقبش باش .... خسته ام خیلی خسته حس و حال مسافری رو دارم که سال ها در حال رفتن و نرسیدنه مسافری که همیشه به اتفاقات پیش روش امید داشته و هر بار زمین خورده بازم به شوق آینده بلند شده و ادامه داده....اما الان خسته اس دیگه نه حس و حالی داره نه اشتیاقی تمام روحم درد می کنه قلبم به شدت تمام تیر می کشه و فقط تونستم به زور همه رو راضی کنم که باید بمونم توی خونه....توی تنهاییم.... گلوم پر از فریاده دلم پر از حرفهاییه که سنگینیشون آزارم میده اما دیگه نای گفتن هم نیست چشمام هم دیگه توانی برای اشک ریختن ندارن انگار توی خلاء هستم دلم دریا رو میخواد دلم یه غروب کنار موجهای نا آروم دریا رو میخواد تا همه ی داد هامو سر دریا خالی کنم تا از آدما براش قصه بگم تا براش از بی معرفتی ها و نامردی ها بگم تا بهش بگم چی سرم آوردن که دیگه حتی به وجود خودمم نامحرم شدم بهش بگم چه درد غریبی روی دلمه خسته شدم خسته ام کردن من نمیخوام اینطور زندگی کنم این همه عذاب کشیدم چون چیزای دیگه ای از زندگیم خواستم نمیخوام الان تسلیم شم نمیخوام دلم میخواد چشمامو ببندم و دیگه باز نکنم دلم میخواد بخوابم و دیگه بیدار نشم دلم میخواد دیگه منتظرش نباشم دلم میخواد با واقعیت کنار بیام اما میدونم نمی بخشمش نمی بخشمش این یه بار توی همه ی زندگیم از قولم با خدا میگذرم و نمی بخشم.... باید بفهمه چی سرم آورد باید بفهمه و گرنه حرمت من میشکنه خدایا میشه بس کنی؟؟؟؟
04-12-2012، 12:46
در این بازار نامردی به دنبال چه می گردی؟ نمی یابی نشان هرگز از وفا و جوانمردی
برو بگذر از این بازار ، از این مستی و طنازی اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
| |||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|