امتیاز موضوع:
  • 62 رأی - میانگین امتیازات: 4.39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2)

وقتی مرا نقاشی می کردی زیبا نقاشی ام کردی ممنون ..

سالم نقاشی ام کردی باز هم ممنون ..

با غرور نقاشی ام کردی باز هم ممنون ..

ولی آخه خدا جونم چرا تنها نقاشی ام کردی ؟
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 282
 سپاس شده توسط Apathetic
آگهی
لحظه غروب در کنار دریا تنهای تنها نشسته ام.
حال و هوای غریبی دارم، انگار که چشمانم میخواهند ببارند اما بغض گلویم را می فشارد.
در حسرت طلوعی دوباره ام اما افسوس که برای همیشه غروب کرده ام.
به آن لحظه هایی می اندیشم که در کنار تو بودم و اینک وقتی میبینم تو دیگردر کنارم نیستی دلم بدجور میگیرد.آن لحظه که تو در کنارم بودی رنگ غروب برایم زیباترین لحظه باهم بودنمان بود.
اما اینک این غروب برایم تلخ ترین لحظه زندگی است.
آن لحظه که خورشید آرام آرام در دل دریای سرخ رنگ فرو می رود و وداع تلخی با من می کند
می ترسم که دیگر خورشید را نبینم ،چه غم انگیز است وقتی که دریای آبی به رنگ سرخ در می آید.
تنها دلخوشی من به رنگ آبی دریا بود ،رنگی که به من آرامش می داد اما این غروب تلخ ، همان یک ذره دلخوشی را نیز از من گرفت.
دیگر بغض گلویم شکست و تا می توانستم گریه کردم، اشک نریختم ، زار و زار گریه کردم.
صدای هق هق گریه هایم در این سکوت تلخ در حالی که همچنان نیمه های خورشید نمایان است و دریا آرام آرام است دلم را بیشتر می سوزاند.
کاش بودی ، کاش در کنارم بودی تا سرم را بر روی شانه های مهربان تو می گذاشتم ، اما اینک تو نیستی و من سرم را معصومانه به تک درخت نخل تکیه داده ام.
این رسمش نبود ، سرنوشت با من چه کردی!دیگر نمیتوانم یک کلام نیز بنویسم
قطره های اشکم نمیگذارند که صفحه کاغذ را ببینم…
در دنیــــــــــــایی كـــــــــه پسران هـو*س خودرا




ودختـــــــــران احـــــــــســـــــاس* احمقــــــانه ی خود را




عــــــــشــــــق می خوانند




مــــن همان ساكــت باشـم ـ بهتــــــر است
 سپاس شده توسط Apathetic
آבم بـَــرفــﮯ نـَبوבم ؛

کــــﮧ بـــــﮧ پـآیت یـــک شبــــﮧ آب شــَوَم ..

مــלּ مــو بـــﮧ مـــو سفــیــב شــבم ..
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 282
 سپاس شده توسط Apathetic
بیا من باش ای غریبه امروز ، بیا تا درد دلم را برایت بگویم.
بیا تا دیگر با وجود تو احساس تنهایی نکنم ، در آتش عشق بسوزم اما در اوج بی کسی نمیرم .
یک دنیا هست و من هستم و یک قلب تنها ،این بود داستان زندگی ام.
بیا با من باش عزیزم ، غریبگی نکن با قلبم ، بیا و همه زندگی ام باش ، زندگی ام فدای تو ، همه هستی ام باش.
مرا رها کن از دام تنهایی ،اسیرم کن مرا در دام عشق.
اگر در عشق سوختن است میخواهم در عشقت بسوزم ، اگر عشق شکستن است میشکنم لحظه های تلخ عاشقی را.
من یک دلشکسته ام ، خیلی وقت است در غم عشق نشسته ام.
نمیخواستم باور کنم دوباره عاشق میشوم ، در فکر فرو رفتم و پیشمان شدم.
بیا با من باش تا دوباره خاکستر عشق در دلم شعله ور شود ، قلبم برای تو ، بیا با من باش تا طلسم عاشقی شکسته شود.
مرا رها کن از بی محبتهای زمانه ، محبت کن به من با آن قلب مهربانت تا احساس کنم برای یک نفر در این دنیا عزیزم ای عزیزتر از جانم.
بیا با من باش ای غریبه امروز ، از عشق دلهره نداشته باش ، عشق را با تمام وجود حس کن و این راه دشوار را صادقانه آغاز ک
ن.
در دنیــــــــــــایی كـــــــــه پسران هـو*س خودرا




ودختـــــــــران احـــــــــســـــــاس* احمقــــــانه ی خود را




عــــــــشــــــق می خوانند




مــــن همان ساكــت باشـم ـ بهتــــــر است
 سپاس شده توسط Apathetic
وقتــــــــــــی كســـــــی گفت :

"نمــــــــی تونـــــــ ــــــــم بــــی تو زنــــدگی كنــــــم"

یعــــنـــــــــی

به نبــــــــــودنت فكـــــــــــــــر كــــــــــــرده...!
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 282
 سپاس شده توسط Apathetic
ایــن روزهـــا همــه بــه مــن

دلـتــنـــگــی

هدیه میدهنــــد

لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید!

بــه خـــدا

تمــــامـ شــد

دلـــــــــــم...!


من خسته ام
باز دلم تنگ است.
باز چشمانم باران می طلبد
آسمان دلم پر از ابرهای سیاه دلتنگی شده !
باز من تنهایم و در این سكوت حتی صدای ساز هم آرامم نمی كند
دل من باز كوچك شده !برای آنكه نمیدانم كیست ...
ولی غیبتش مرا می آزارد !
من خودم را گم كرده ام...!
كجا...؟
این را دیگر نمیدانم
در دنیــــــــــــایی كـــــــــه پسران هـو*س خودرا




ودختـــــــــران احـــــــــســـــــاس* احمقــــــانه ی خود را




عــــــــشــــــق می خوانند




مــــن همان ساكــت باشـم ـ بهتــــــر است
 سپاس شده توسط Apathetic
من که چترم خداست !
بگذار ابر سرنوشت هر چه می خواهد ببارد . .
خوب، ولی اشتباه...
 سپاس شده توسط ..WonDerfull.. ، pink♥angel
بـه خـــــودم قــول میدهـــــم کــــه فــــــــراموشــــت کـــــــنم
وقـــتی صـــبــح میشـــــــود تــو را کـه نـه …
ولــــــی !
قــــــــولم را فـــــــرامـــوش میکـــــــنم !!!
در دنیــــــــــــایی كـــــــــه پسران هـو*س خودرا




ودختـــــــــران احـــــــــســـــــاس* احمقــــــانه ی خود را




عــــــــشــــــق می خوانند




مــــن همان ساكــت باشـم ـ بهتــــــر است
 سپاس شده توسط Apathetic
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺫﻝ ﺯﺩﯼ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﺮﺩﯼ؟
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ .
ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺑﯿﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ .
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ .
ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ﺑﺨﻨﺪ .
ﺟﯿﯿﯿﯿﻎ ﺑﺰﻥ .
ﺑﺮﻭ ﻟﺐ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻥ .
ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺮﯾﺰ .
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺑﻬﺖ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ بسپارش به خدا...
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻟﯿﺎﻗﺖت رو ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ !
ﺍﻟﮑﯽ ﺣﺮﺹ ﻧﺨﻮﺭ .
ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﻣﯿﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﯼ ...
ﺗﻮ .ﻣﻦ .ﻫﻤﻤﻮﻥ ...
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﻓﺮﺩﺍ ...
ﺷﺎﯾﺪ !..
ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ .
ﻧﺒﺎﺷم..
خوب، ولی اشتباه...
 سپاس شده توسط ..WonDerfull.. ، pink♥angel
نمیگـویـــد بیــا ..

نمیگـویــد بــآش !

نمیگـویــد به مــن حتــی برو و راحتــم بگذار ! ..



میـــآیــد ،

حـرف هـای عـاشقـانـه میشنــــود !

لبخنـــد میــزنـد

و

میــرود ...


هر چه گفتم و هر چه سوختم و ساختم بیهوده بود.
هر چه به او گفتم دوستش دارم انگار یک خواب بود و هر چه با عشقو احساس او سوختم و ساختم پوچ پوچ بود.
دیگر نمیدانم چگونه باید از آنکه دوری بگویی که دوستش داری.
تو بگو ای قلب عاشق من ، چگونه باید این دوست داشتن را ابراز کنی.
من هستم و یک قلب سرخ ، که درون قلب سرخ یک دنیا محبت و عشق نهفته است و ما تو را دوست میداریم ،گرچه تو این دوست داشتنمان را باور نداری .
کاش میدانستی قلبم یک آرزو دارد و تنها آرزویش تویی.
کاش میدانستی قلب مجنونم یکمعشوق دارد و تنها لیلای آن تویی.
کاش میدانستی که قلبم تنها یک احساس دارد و آن احساس پاک تنها برای تو هست.
و ای کاش میدانستی که قلب عاشقم تنها یکی را دوست میدارد و آن تویی.
تویی و آن قلب مهربانت و یک دنیا احساس پاک در وجودت .
منی که مدتها به انتظار تو در جاده تنهایی ها نشسته بودم ، منی که مدتها بود از خدای
خویش آرزوی تو را داشتم ، و منی که لحظه ها و ثانیه ها به یاد تو و به انتظار تو مینشستم
چگونه بگویم که دوستت دارم!
آهای ای دو چشم خیس من ، دو چشمی کهشب و روز برای او اشک ریختید ، و تا سحرگاه
به یاد او به آسمان تیره و تار عاشقی به مهتاب و ستارگان نگاه می انداختید
شما به او بگویید که دوستش دارم،آری به او بگویید که : خیلی دوستش دارم.
در دنیــــــــــــایی كـــــــــه پسران هـو*س خودرا




ودختـــــــــران احـــــــــســـــــاس* احمقــــــانه ی خود را




عــــــــشــــــق می خوانند




مــــن همان ساكــت باشـم ـ بهتــــــر است
 سپاس شده توسط i think just about you


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان