امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نشريات زنان در دوران قاجار و رضاخان

#1
يکي از مهمترين عرصه‌هايي که زنان از همان ابتداي مشروطيت به صورت فعال در آن حضور يافتند و به مرور، خواسته يا ناخواسته، زمينه‌ساز تحول در فکر و انديشه نسبت به زن ايراني در جهت اهداف و فرهنگ غرب شدند، انتشار روزنامه و مجله بود.



طبق منابع موجود، اولين روزنامه‌اي که براي زنان چاپ شد، دانش به مديريت خانم دکتر کحال بود که از سال 1328ﻫ .ق به صورت هفتگي منتشر مي‌شد. در صفحه اول روزنامه اهداف آن اين‌گونه ذکر شده بود: «روزنامه‌اي است اخلاقي، علم خانه‌داري، بچه‌داري، شوهرداري، مفيد به حال دختران و نسوان و به کلي از پلتيک و سياست مملکتي سخني نمي‌راند». 1



در سرمقاله شماره اول، به حقوق و برتري مادري، اخلاق‌مند شدن مادران، امکان تحصيل علوم جديد از طريق روزنامه‌ها توسط زنان بزرگسال اشاره شده و در آخر اضافه شده است: «خانم‌هايي که سواد خواندن ندارند، بر آقايان محترم فرض است که اين جريده را براي آنها هر هفته بخوانند تا آنها نيز از اين فيض محروم نمانند، بلکه همين معني سبب شود که تحصيل سواد نيز بفرمايند.» 2



اين روزنامه، با وجود اينکه اولين تجربه زنان در روزنامه‌نگاري بود، تا حدود زيادي در برآورده ساختن اهدافي که در ابتداي انتشار، بدان‌ها اشاره شده بود، موفق عمل کرد و در شناساندن زنان به اجتماع، گام‌هاي مؤثري برداشت که از اين جهت، قابل توجه است. 3



دومين روزنامه‌اي که توسط زنان چاپ و منتشر مي‌شد، روزنامه مصور شکوفه بود که در سال 1331ﻫ .ق به مديريت مريم عميد (مزين‌السلطنه)، رئيس مدرسه مزينيه منتشر شد. موضوع روزنامه در صفحه اول اين‌گونه آمده است: «روزنامه‌اي است اخلاقي، ادبي، حفظ‌الصحه اطفال، خانه‌داري، بچه‌داري، مسلک مستقيمش تربيت دوشيزگان و تصفيه اخلاقي زنان، راجع به مدارس نسوان، عجالتآ ماهي دو نمره طبع مي‌شود» 4



بيشتر مقالات و مطالب شکوفه به مدارس زنان، طرز امتحان آنان، و ساير امور مربوط به زنان و دوشيزگان مربوط بود. 5



از جمله مطالب مندرج در روزنامه شکوفه، مقاله‌اي است با عنوان «آگاهي يا حقيقت مطلب» که در آن، نويسنده ضمن برشمردن مزايا و عوارض تربيت و عدم تربيت زنان، ايجاد احساساتي چون حب وطن، خدمت به نوع، شرف ملي، افتخار مذهبي، فداکاري در راه استقلال وطن را در گرو وجود مادران عالمه مي‌داند. 6



روزنامه شکوفه، اخبار و مقالاتي را نيز در مورد زنان جهان منعکس مي‌کرد، مثل «نخستين قونقره نسوان»، 7 «نمايش زنانه در لندن» 8 و «مقايسه حالات زنان اروپايي با زنان ايراني 9 که نشانگر آگاهي نويسندگان روزنامه از اوضاع و احوال بين‌المللي بود.



از شماره 22 سال دوم، سلسله مباحثي در مورد «حجاب» مندرج است که با ديدگاه‌هاي روزنامه‌هايي که سال‌هاي بعد درباره زنان منتشر شدند، بسيار تفاوت دارد. در قسمتي از مقاله‌اي با عنوان «فلسفه حجاب» آمده است:



همه کس مي‌داند که رفع حجاب، باعث اختلاط زن و مرد با يکديگر مي‌شود و مفاسد مترتبه بر اين اختلاط را هيچ عاقلي نمي‌تواند انکار نمايد. چه مي‌بينيم در اروپا که حجاب مرفوع و اختلاط زن و مرد موجود است، هيچ عائله و خانواده نيست که دچار مشکلات فوق‌العاده و مخدورات مالايطاق اين مسئله نشده باشد... وقتي که در فلسفه همين يک حکم محکم حجاب که در حق ما طايفه نسوان صادر شده است، تفکر نماييم، مي‌فهميم که پيغمبر اکرم به واسطه اين حکم، تا چه اندازه جلوگيري از فساد اخلاقي و اعمال ماها فرموده و تا چه پايه، اسباب رستگاري و فلاح ما را تهيه نموده است... 10



از ديگر مباحثي که در روزنامه شکوفه مطرح مي‌شد، توجه به امور اقتصادي است، در مطلبي که با عنوان «لايحه‌اي است که از انجمن همت خواتين و خانم‌هاي مديرات مدارس نسوان درج شده است»، به تشکيل انجمن همت خواتين در جهت ترويج اشياء داخلي و ترقي صنايع و هنرهاي دستي دختران و شاگردان مدارس اشاره شده است. 11



زبان زنان، روزنامه ديگري است که در سال 1298ﻫ . ش تا 1300ﻫ . ش در اصفهان به صورت جريده‌اي که هر دو هفته يک بار به مديريت صديقه دولت‌آبادي و از سال 1300 به بعد در تهران به صورت مجله ماهانه منتشر مي‌شد.



اين روزنامه، اولين روزنامه زنان است که با عنوان زن به چاپ مي‌رسيد و شعار آن، «الجنه تحت اقدام الامهات» بود. 12 مندرجات آن، بيشتر سياسي و ضد نفوذ بيگانگان و عليه استبداد بود. برخي از مقالاتش با اين عناوين عبارتند از: «حق با آزادي است»، «سرنگون باد استبداد»، «زنده باد قلم»، «پست و نابود باد جهل» 13



در مقاله «زنده باد قلم» دراتمام حجت در مقابل دشمنان، اين گونه آمده است: «مقصود ما آگاهي و بيداري زنان و تشويق ايشان به علم و ادب و تربيت کردن مادران خوب براي اطفال ايران است و از اين نيت مقدس هم به ياري خدا منصرف نمي‌شويم.» 14



اين روزنامه در زمان انتشار در اصفهان، به دليل مخالفت با قرارداد م1919 وثوق‌الدوله تحت فشار قرار گرفته و تهديداتي حتي عليه مدير روزنامه انجام گرفت. با کودتاي 1299، انتشار آن در اصفهان پايان يافت. 15 و دوره بعدي انتشار آن در تهران پي گرفته شد.



زبان زنان اگرچه در ظاهر، حساسيت‌هاي کمتري را نسبت به مباني فرهنگي ايراني و اسلامي برمي‌انگيخت و ادعاهاي علني و جدي در آن، براي همرنگي با شعائر فرهنگ غرب، نظير رفع حجاب ارائه نمي‌شد ــ شايد به دليل انتشار اوليه‌اش در شهري سنتي ــ مذهبي چون اصفهان و شرايط زماني خاصي که در آن قرار داشت ــ اما گزارش‌هايي در روزنامه از مخالفان انتشار آن ارائه مي‌شد، که بارها دفتر نشريه و منزل صاحب امتياز آن (صديقه دولت‌آبادي) را مورد تعرض قرار دادند و نيز اقدامات بعدي صديقه دولت‌آبادي براي هدايت زنان متجددمآب ايران در دوره رضاشاه، اعتماد کمتري را در صداقت ناشران روزنامه نسبت به آنچه بيان مي‌کردند، به وجود مي‌آورد.



از نشريات ديگر، مجله جهان زنان بود که به مديريت فخر آفاق پارسا در مشهد انتشار مي‌يافت. شماره اول آن در تاريخ 15 دلو 1299ﻫ .ش/25 جمادي‌الاول 1339ﻫ .ق منتشر شد و هر ماه، دو شماره از آن انتشار مي‌يافت.



فهرست مندرجات شماره اول آن بدين قرار است:



عمل و امل ]آرزو[ زنان جهان؛ لزوم تعليم زنان؛ بچه پروردن؛ زنان نامي؛ پخت و پز؛ مفاخر زنان؛ اشعار؛ مطايبه؛ سپاسگزاري؛ اطلاع؛ اولين خدمت بعد از انتشار چهار شماره از مجله در مشهد به دليل انتقال همسر مدير مجله به تهران، شماره پنجمين آن بعد از شش ماه تأخير منتشر شد. انتشار جهان زنان در تهران غوغايي برپا کرد و مندرجات آن را جمعي، مخالف دين دانسته و خواهان مجازات مؤسس و ناشر آن شدند. 16



فرخ دين پارسا ــ همسر فخر آفاق ــ طي نامه‌اي به صدر هاشمي، جريان تعطيلي مجله و مجازات خانواده‌اش را اين‌گونه بيان داشته است:



در مراجعت بنا به اصرار خانم خود که وعده داده بود، مجله جهان ‌زنان رادر تهران منتشر نمايد، به تجديد انتشار مجله در تهران، شروع و اولين شماره مجله در تهران مصادف شد با سياست مخالف نسبت به کابينه جناب قوام‌السلطنه. و اين مجله که مندرجاتي جز لزوم تعليم و تربيت زنان نداشت، پيراهن عثمان شده و با تحريک بازاري‌ها بر کابينه تاختند. بالاخره، رئيس‌الوزراء، وسايل استرضاي مخالفين را فراهم و براي اسکات تحريک‌شدگان بازاري، مال‌الصلح، تبعيد من و خانمم از تهران تعيين و عملي گرديد. من و خانمم به اراک تبعيد شديم و وقتي به قم وارد شديم، احساس کرديم که عزيمت ما به اراک خطرناک است؛ زيرا گفتگوهاي تهران در مجالس و منابر، دال بر تکفير خانم من در قم هم منعکس و شخصآ در معرکه‌اي که در قبرستان قم گرفته بودند، شنيدم که مديره جهان زنان را در رديف دشمنان خانواده رسول سبّ مي‌نمايند. و چون در اراک هم چند نفري را به اسم بهايي و سوزاندن قرآن، مقتول ساخته بودند، در قم اقامت گزيديم... 17



مندرجات مجله جهان زنان، بيشتر درباره آزادي زنان به سبک اروپايي و رفع حجاب و تساوي حقوق بود. 18 اين امور مي‌تواند دلايل فشارهاي وارده بر آنها باشد. از جمله مواردي که در سرمقاله شماره منتشره در تهران تأکيد شده است، بدين قرار مي‌باشد:



«ــ مجله جهان زنان، تنها مروج افکار هيأت تحريريه خويش نبوده و از افکار و آراي هموطنان نيز استقبال مي‌نمايد.

ــ جهان زنان بعد از اين شماره نيز به تعهدات و مرام گذشته، عمل خواهد کرد» 19



در پشت صفحه آخر با عنوان مدهاي تازه، ضمن اشاره به تغيير فرم لباس و مدهاي مختلف در کشورهاي ديگر و اختصاص يافتن مجلاتي به همين منظور، گردانندگان مجله متذکر مي‌شوند: «چون تعدادي از اين نوع مجلات به دفتر اداره مي‌رسد، خياطخانه‌اي که مخصوص اداره مجله جهان زنان است، حاضر است با سبک مدهاي جديد لباس، براي مراجعين، سفارش دوخت لباس قبول نمايد.» 20



درج چنين مواردي در مجله جهان زنان در مقايسه با آنچه درباره نشريات اوليه زنان اشاره کرديم، نشانگر چرخشي سريع از سوي زنان روشنفکر به سوي ظواهر فرهنگ غربي است، تا جايي که به جاي شعار استفاده از منسوجات و محصولات وطني، در اين مجله، علاوه بر وجود آخرين شماره‌هاي مجلات مد روز که حتمآ از خارج فرستاده مي‌شد، خياطخانه‌اي نيز براي دسترسي بهتر به اين ظواهر و آخرين مدل‌ها مهيا شده است. از اين رو، واکنش‌هاي عمومي در برابر نشريه‌اي با اين عملکردها، بهتر قابل درک خواهد بود.



مجله جمعيت نسوان وطنخواه از ديگر نشريات مربوط به زنان است. که ارگان جمعيت نسوان وطنخواه بود. اين مجله به صاحب امتيازي و مدير مسئولي ملوک اسکندري در تهران از سال 1302ﻫ . ش منتشر مي‌شد. 21



دست‌اندرکاران مجله در معرفي اهداف خود در اولين شماره با مطلبي با عنوان «اولين قدم» اين‌گونه بيان داشته‌اند:



کنون که به خواست يزدان و توفيق رباني، اولين شماره مجله ما از افق مطبوعات طلوع نموده و نخستين قدم را براي ترقي و تعالي نسوان برداشته است، اميدواريم که به توفيق خداوندي با اقدامي ثابت، اين راه دراز طولاني را پيموده، از عهده اين مسئوليت مهم برآييم... اولا اين مجله، مرکب از چندين قسمت است که هر يک در موقع خود، خالي از اهميت نيست. مخصوصآ قسمت ادبي آن که فوق‌العاده مهم و جالب توجه است. مقالات عديده به خصوص راجع به نسوان مشهوره عالم و حالات ادبا و شعراي سلف و غيره از مشاهير مردمان بزرگ و نوشتجات و شاهکارهاي آنها که علاوه بر جنبه ادبي، خود قسمتي از تاريخ است...



يکي از عمده‌ترين موضوعات که خصوصآ جالب توجه خواتين است و مي‌بايد نظر لطفي بدان بيندازند، نوشتجات زنان اديبه و شاعره اروپا است که خارج از حد براي نسوان ما لازم است... و سنجيدن نسوان ايران با زنان دول متمدن و ترقي آنها و عقب بودن ما از مرحله تمدن و چاره براي ترقي زنان ايران... و ذکر اجتماعات نسوان و اخبار ترقيات زنان دنيا در هر موقع براي ترغيب و تشويق خواتين محترمه... 22



در پيگيري اهداف مجله، شماره دوم آن نويسنده در مقاله‌اي با عنوان «زن در قرن بيستم» در توجيه حرکت‌هاي استعماري اين‌گونه آورده است:



تمدن، اقطار گيتي را گردش کرده، بناي آبادي و عمران را به مرور و دهور در هر مکان استوار نموده، همه جا را در انوار خويش متسغرق ساخت. همين که به ممالک اروپا رسيد، مردم هوشيار اين قسمت زمين، آن را ربوده مانند چراغي سحرآميز در فضاي تاريک جهالت بلند کردند و جهان را از فروغ آن روشن نمودند. 23



سپس با ذکر تاريخچه‌اي از ديدگاه‌هاي اقوام و اديان مختلف گذشته نسبت به زن، به نهضت زنان در قرن بيستم پرداخته، مي‌نويسد:



نهضت نسوان، با پيشرفت سريع در کار امتداد و انبساط است. اين جنبش به ما مژده مي‌دهد که تمدن مريض، بهبود خود را خواهان است. زن متدرجآ به مرکز حقيقي خويش نزديک مي‌شود.



در فرانسه و انگليس و امريکا و آلمان و ايتاليا، نسوان صاحب عزم و اراده براي ترقي و سعادت نوع خود به مجاهدت مشغولند. جماعت اناثيه در سوئد و نروژ و فنلاند و نيوزلاند، در بعضي قسمت‌هاي آتازوني، به تمام حقوق مدني و سياسي نايل شده‌اند. 24



پس از همه اين بحث‌ها به اين نتيجه‌گيري دست مي‌يابد:



هر جا نسوان در وظايف مساعي عمومي خود اشتراک داشته‌اند، جرايم روي به نقصان نهاده، مصائب باده‌خواري تقليل يافته، در امور اجتماعي انتظام و آسايش کلي مشهود شده است. 25



نويسنده اين مقاله نگاهي دوسويه به جامعه خود و جوامع اروپايي داشته و با ذکر نمونه‌هايي از پيشرفت زنان، درصدد تحکيم انگاره‌هاي جديد فرهنگي در جامعه خود است:



چقدر گفتند از زن جز خدمت خانه و افزودن نسل، کاري ساخته نيست، اما تجارب عکس اين را مدلّل ساخت... در فرانسه پنج ميليون زن در حالتي که بار مسئوليت خانواده و غصه‌هاي معيشت را تحمل نموده‌اند، در راه پر زحمت زندگاني مردانه قدم مي‌زنند و با شرافت و عفت و نجابت به سعي و عمل، مشارکت دارند. در انگليس نيز عده نسوان که در مشاغل عموميه مشغولند، همين‌قدر است. در ممالک امريکا فقط عدد معلمات به چهارصد هزار نفر بالغ شده است. 26



قسمت دوم

_____________________________



1. روزنامه دانش. دهم رمضان سنه 1328ﻫ . ق، سال اول، ش 1 ص 2و نيز محمد صدر هاشمي، همان، ج2، ص 266-267 .

2. صدر هاشمي. تاريخ جرايد و مجلات ايران. اصفهان، كمال، 1363، ج 2، ص 267-266 .

3. جهانگير صلح‌جو. تاريخ مطبوعات ايران و جهان. تهران، اميركبير،1348 ص 76 .

4. محمد صدر هاشمي. همان، ص 80-81 .

5. همان.

6. روزنامه شكوفه. دوشنبه نهم ربيع‌الثاني، 1331ﻫ . ق، سال اول، ش 6 ص 2 .

7. همان، 5 شعبان المعظم 1332ﻫ . ق سال دوم، ش 4 ص 3-4 .

8. همان، 5 شهر ربيع‌الاول 1332ﻫ . ق سال دوم، ش 22 ص 1 .

9. همان، 20 ربيع‌الاول 1332ﻫ . ق سال دوم، ش 24 ص 3 .

10. همان، 20 ربيع‌الاول 1332ﻫ . ق، سال دوم، ش 3 ص 4 ش 24، ص 3 .

11. همان، دوشنبه 23 رجب‌المرجب 1333ﻫ . ق، سال سوم، ش 12، ص 1-2 .

12. محمد صدرهاشمي. همان، ص 6-10 و نيز محمد محيط طباطبايي، تاريخ تحليلي مطبوعات ايران. (تهران، بعثت،1375) ص 173-174 به نقل از ليلا رستگار «روزنامه‌نگاري زنان از آغاز تا شهريور. «20 پژوهشنامة تاريخ مطبوعات ايران، 1376 سال اول، ش اول.

13. روزنامه زبان زنان. سال اول، ش 6 ص 1-2 .

14. همان، شنبه 24 ذيحجه 1337ﻫ. ق، سال اول، ش 5 ص 1-2 .

15. پري شيخ‌الاسلامي. زنان روزنامه‌نگار و انديشمندان ايران. تهران، مؤلف، 1351، ص 98 .

16. همان، ص 181.

17. همان، ص 183-184 .

18. ناصر تكميل همايون. همان، ص 45 .

19. مجله جهان زنان، برج ميزان، 1300ﻫ . ش، سال اول، ش 5 .

20. همان.

21. محمد صدرهاشمي. همان، ص 169-170 .

22. «اولين قدم»، مجله جمعيت نسوان وطنخواه. 1302ﻫ . ش، سال اول، ش اول، ص 1-3 .

23. «زن در قرن بيستم». همان، 1302ﻫ . ش، سال اول، ش 2 ص 2 .

24. همان.

25. همان.

26. همان.
در مقاله‌اي ديگر در توجه دادن زنان براي مشارکت اقتصادي مي‌نويسد :



کمک و اعانت زنان در امور اقتصادي شخصي و مملکتي، مدخليت تام دارد و در جريان زندگي، کاملا اين نکته ملحوظ بوده و هر روز بر اهميت و قدرش مي‌افزايند. خدمات و زحمات اقتصادي زنان عالمه فهيمه اروپ و امريک و عثماني، در تمام شعب حياتي به وطن مقدس خود، مطلب را توضيح و سودمندي علم اقتصاد براي زنان هر جامعه را به خوبي مدلّل و مبرهن مي‌دارد. 1



در شماره‌هاي بعد اين مجله خط سير و ديدگاه اقتصادي گردانندگان آن، به مبحث لباس و پوشش زنان، البته به صورتي بسيار محتاط و آرام معطوف مي‌شود.



در مقاله‌اي با عنوان «انتقاد مد لباس ما» نويسنده ضمن انتقاد از طرح مباحث سنگين علمي و فلسفي در مجلات و نشريات زنان، توجه خود را به امور جزئي همچون لباس پوشيدن معطوف کرده، و آن را پايه و اساس تمدن دانسته، با انتقاد از مد لباسي که ناصرالدين شاه در ايران رواج داد، اين‌گونه اظهارنظر مي کند: «لباس را بايد طوري انتخاب کرد که اولا، به اقتصاد نزديک‌تر، ثانيآ، مطابق حفظ‌الصحه، و ثالثآ، قشنگ باشد.» 2 و ادامه مي‌دهد: «مناسب حالت ما ايرانيان اين است، تا حدي که ملت و مذهب ما اجازه مي‌دهد، طرز لباس ملت امريکا را تقليد کنيم.» 3 و دليل آن را صرفه اقتصادي و سادگي لباس‌هاي آنان مي‌داند.



از همه مهمتر، مباحثي با عنوان «مد لباس» 4 است که از سوي نشرياتي مانند جهان زنان، مظاهر جديد فرهنگي در قالب پوشش مناسب و ضمن انتقاد از نوع پوشش زنان ايران، به تدريج به زنان ايراني القاء مي‌شود.



مجله دختران ايران نشريه‌اي ديگر از مطبوعات مربوط به زنان است که از سوي زندخت شيرازي در شيراز، تأسيس و در تهران، چاپ و منتشر مي‌شد. اولين شماره اين مجله در اول مرداد 1310ﻫ . ش در چهل صفحه چاپ شد. اين مجله مصور بوده و روي جلد آن تصوير ايوان مدائن، با چند دختر در لباس‌هاي مختلف، منعکس شده و تصوير رضاشاه در بالاي سر فرشته‌اي بالاي ايوان رسم شده بود. زندخت درباره انتخاب اين سرلوحه در شماره اول، مي‌نويسد: «چون اين مجله به نام نامي شاهنشاه پهلوي اشاعه مي‌يابد، لذا تابلوي دختران ايران در ايوان مدائن را که از آثار استاد محترم آقاي شايسته است، سرلوحه قرار داديم.» 5



اغلب، مقالات به قلم مردان و زنان روشنفکري چون کاظم‌زاده ايرانشهر، رشيد ياسمي، سعيد نفيسي، صديقه دولت‌آبادي و خود زندخت، که در نشريات همسوي ديگر نيز قلم مي‌زدند، نوشته مي‌شد. 6



يکي از بخش‌هاي مهم مجله، بخش «زنان نامي» بود که به شرح حال زنان مشهور اروپايي و ايراني مي‌پرداخت. بيشتر زنان ايراني معرفي شده، از زنان ايراني دوره باستان بودند. 7



از جمله موضوعات ديگري که در اين مجله چاپ مي‌شد، تعدد زوجات بود که مقالاتي در رد آن، به خصوص از سوي صديقه دولت‌آبادي ارائه مي‌شد. 8



همچنين، ازدواج ايرانيان با دختران اروپايي نيز از موضوعات ديگر اين نشريه بود که البته اين موضوع در مجلاتي چون آينده و ايرانشهر نيز درج مي‌شد. در شماره دوم، گزارشي از سخنان محصلين ايراني در کنفرانسي در برلين ارائه شد که کاظم‌زاده ايرانشهر، در پايان يکي از جلسات به اين موارد اشاره کرده بود.



براي اينکه جوانان ايراني، که سال‌ها در اروپا تحصيل و زندگي کرده‌اند، بتوانند از فيض يک زندگاني فاميلي در ايران، بهره‌مند شوند و در زير شرايط و اوضاع تحمل‌ناپذير ازدواج‌هاي کنوني بدبخت و اسير نمانند، لازم است به تعليم و تربيت دختران ايراني و در اصلاح مدارس اناث بيش از پيش کوشند، و عده]اي[ هم براي تحصيل فنون مخصوصه به اروپا فرستاده شوند تا در اين ممالک، تربيت صحيح ديده و محسنات زندگي ايراني و فرنگي را حائز گشته، به ايران برگردند و زندگاني فاميلي و تربيت دختران را در آنجا اصلاح نمايند... 9



وي در جلسه ديگري صراحتآ حجاب را يکي از عوامل بدبختي زنان دانسته و مي‌گويد: «مسئله حجاب نيز يکي از عناصر مهم بدبختي‌هاي زندگي خانوادگي مي‌باشد و بسياري از مضرات و معايب در زير همين حجاب پرورش مي‌يابد.» 10



در مبحث ششم در توصيه‌اي درباره وسائل و تدابير لازم براي اصلاح زندگي خانوادگي در ايران، در مورد حجاب، اين‌گونه اظهارنظر مي‌شود:



درباره حجاب چنين به نظر مي‌رسد که اين مسئله بايد به اختيار و به تدريج حل بشود؛ يعني قانوني وضع شود که هر کس در برداشتن حجاب، آزاد و مختار است و به همين وسيله، به تدريج و بدون زحمت و اجبار، حجاب از ميان برداشته مي‌شود. ولي در اين ضمن، جوانان و مردان نيز تا يک درجه تربيت بايد بشوند تا رفع حجاب، مايه ازدياد فساد اخلاق نگردد. 11



آخرين نشريه‌اي که به ارزيابي آن مي‌پردازيم، مجله عالم نسوان است.



در تلاش‌هاي فرهنگي به منظور منطبق ساختن زن ايراني با اهداف و برنامه‌هاي جهاني توسعه تمدن غرب، عالم نسوان به چندين دليل، نمونه‌اي موفق به شمار مي‌رود:



اولاً، اين مجله زير نظر مستقيم هيأت رئيسه مدرسه اناثيه امريکايي در ايران بود. ثانيآ، آراء و نظرياتي که در اين مجله منعکس مي‌شد، در طيفي همه جانبه و متأثر از تحولات بين‌المللي بود و بيشتر در جهت همسوسازي خانواده ايراني با الگوي غربي آن تلاش مي‌کرد. اين نکته در سر لوحه اهداف مجله، بهتر قابل بررسي است:



«مجله‌اي است اخلاقي، اجتماعي و مفيد به حال خانواده‌ها و براي آگاهي و بيداري و مساعدت زنان در امور خانه‌داري و ترقي و توجه اطفال. تنها مجله خانوادگي.» 12



موضوعات قابل طرح در مجله، به اهداف آن ياري مي‌رسانيد. علاوه بر مطالبي که درباره بهداشت، پرستاري، تربيت اطفال، نظافت و آشپزي چاپ مي‌شد، مواردي نظير تبليغ مدهاي لباس غربي نيز ارائه مي‌شد در اولين شماره سال هشتم آمده است:



از آنجايي که تکليف هر زن متمدن، دقت در طرز لباس و حسن انتخاب آن مي‌باشد، اين مجله نهايت سعي و اهتمام را بذل مي‌نمايد که در هر شماره، يکي دو نمونه با طرزي مطبوع و اسلوبي مرغوب از روزنامجات امريکا و اروپا اخذ نموده، 13 به ضميمه دستورهاي لازمه مناسب هر فصل، به نظر خانم‌هاي محترمه برساند.



ــ اخبار ترقي نسوان و خدمات آنان در کل جهان، خصوصآ ايران... 14



ثانياً: نسبت به بيشتر نشريات زنان از عمر بيشتري حدوداً از سال 1291ﻫ . ش تا 1311ﻫ . ش، نزديک به بيست سال، برخوردار بود و همين مدت زمان در تداوم و تحقق اهداف گردانندگان آن بسيار مؤثر واقع مي‌شد.



از جمله مطالبي که در عالم نسوان چاپ مي‌شد، مربوط به مقايسه پيشرفت تمدن زنان اروپا، ژاپن، هندوستان، ترکيه و مصر با زنان ايران بود. در مقاله‌اي با عنوان «زن در ايران» آمده است:



زنها در ممالک متمدن و خوش‌بخت، مقام بسيار رفيعي را حائز مي‌باشند... در ممالک مغرب به هر مدرسه که ميل داشته باشند، داخل مي‌شوند و هر رشته از علوم را که بخواهند، تحصيل نمايند... مي‌خواهم ببينم ما چرا زبون و زاريم و چرا در ايران با زن‌ها اينطور معامله مي‌کنند... 15



در مورد زنان ژاپني، ضمن توصيف مدارس مختلف زنان از طبابت و فنون مختلف، 16 در جاي ديگر اشاره مي‌شود:



زنان ژاپوني با جسارت فوق‌العاده‌اي براي تساوي حقوق خود مي‌کوشند. يکي از نتايج اين کوشش آن است که پاکي اخلاق بايد از زن و مرد يکسان باشد و به همان اندازه که ناپاکي در زن قبيح است، در مردان نيز زشت است. 17



مسئله حجاب، يکي از اساسي‌ترين مباحث مجله عالم نسوان بود. و اين روند بعد از روي کار آمدن رضاشاه با جديت و شدت بيشتري مطرح مي‌شد. حجاب به عنوان مظهر اسارت و سيه‌روزي زنان، مطرح و با حسرت در مورد رفع حجاب در کشورهاي ديگر اظهار مي‌شد:



آري! افغانستان، حجاب مانع ترقي ملت را وداع گفت و زن‌هاي افغاني هم براي راه انداختن چرخ‌هاي ترقي جامعه، همدوش مردهاي خود شده، پي به حيثيت خود خواهند برد. ملت ترکيه هم ديرزماني است که پرده خرافات را دريده و پي به حقيقت اسلام برده است. مصري‌ها نيز که از موهومات، فارغ و به سرعت جاده ترقي را مي‌پيمايند. آيا هنوز موقع آن نشده که ملت شش هزار ساله هم ]ايران[ در اين انقلاب فکري شرکت جسته و از زن‌هاي خود براي ترقي نوع استفاده کند... 18



در مقالات ديگري که به صورت محاوره بين زنان درج مي‌شد، حجاب به عنوان عاملي در فلج نمودن نيمي از افراد جامعه، يعني زنان تلقي مي‌شد 19 و در جايي ديگر، زنان را به قهقرا مي‌فرستاد در اين ميان، نامه زني از بندرعباس با عنوان «راه ترقي» اينگونه پايان يافته است:



چيزي که ما را به قهقرا برده، حجاب است که ما را پابند و خانه‌نشين نموده است. اکنون که مملکت، در يد قدرت پدر تاجدار ما ــ اعليحضرت پهلوي ارواحنا فداه ــ قرار گرفته، ما نسوان ايراني هم بايستي به نوبه خود جنبشي نموده ]به راه انداخته[ و از اين ذلت و بدبختي خود را خلاص و براي اولادهاي آتيه اين مملکت، راه ترقي و سعادت را مفتوح نماييم. 20



در مقاله‌اي ديگري با امضاي بلقيس ناظري ــ کرمانشاه، آمده است:



اما جاي ترديد نيست که مانع بزرگ براي به کار افتادن زن‌ها، وجود حجاب است. اشخاصي که براي وجود حجاب و ابقاء آن پافشاري مي‌نمايند، غير از آنکه عدم اطلاع خود را از قوانين مقدسه اسلام گوشزد مي‌نمايند، فايده ديگري نمي‌برند... چرا ايراني، نصف اعظم جمعيت خود را محبوس و در قيد اسارت و ذلت گذارده و مانع است که آنها هم طريق تکاملي را بپويند؟ 21



احتمالاً بعيد نيست که مقالات نوشته شده از شهرستان‌ها در عالم نسوان، در تهران و توسط خود گردانندگان مجله نوشته شده باشد تا بدين ترتيب اقدامات بعدي براي رفع حجاب در آينده به صورت خواسته‌اي ملي و از سوي تمام زنان ايران قلمداد شود تا حساسيت‌هاي کمتري را در پي داشته باشد.



در يک جمع‌بندي مي‌توان گفت حرکتي که آرام و بي‌صدا در حوزه نشريات زنانه شروع شده بود، در ابتدا با مطرح ساختن نواقص فرهنگي جامعه سنتي ايران، به خصوص در مورد روابط خانوادگي، 22 در مقايسه با نمونه‌هاي خارجي آن به مرحله‌اي رسيد که به دليل اصيل نبودن جريان‌هاي فکري و فرهنگي مطرح، به جاي شناخت نواقص و درمان دردهاي اجتماعي و ريشه‌يابي آن، تمامي چشم‌ها را به راه و روشي معطوف کرد که بيرون از مرزهاي کشور در جريان بود و به جهت همان وابستگي، کانون حملات و انتقادات، به ارزش‌هاي فرهنگي و ديني به ويژه در مورد زنان معطوف شده و حجاب، مهم‌ترين و مؤثرترين مانع در برابر ترقي زنان معرفي شد و اموري چون استقلال اقتصادي و فرهنگي به حاشيه کشيده شده، گاه و بيگاه به منظور انحراف افکار از اصل خطري که فرهنگ ايراني را نشانه گرفته بود، در سخنراني‌ها و جشن‌ها توصيه‌هايي به ساده‌زيستي و صرفه‌جويي نيز ارائه مي‌شد. 23 اما در عمل، چيزي جز تبليغ و رواج فرهنگ مصرفي غربي، به خصوص در بين زنان، به وقوع نمي‌پيوست.



قسمت اول

____________________________



1. همان.

2. انتقاد لباس ما. همان، 1302 سال اول، ش 7 و 8 ص 16-12 .

3. همان.

4. «مد لباس»، همان، ص 16 .

5. مجله دختران ايران. مرداد 1310 سال اول، شماره اول.

6. محمد صدرهاشمي. همان، ص 21-23 .

7. «زنان نامي». مجله دختران ايران. مرداد1310ﻫ . ش، سال اول، ش اول، ص 19-20 .

8. «تكرار ازدواج ــ عدم تساوي حقوق در طلاق». همان، سال اول، ش 2 ص 7-1 .

9. همان، شهريور1310ﻫ . ش، سال اول، ش 2 ص 24 .

10. همان.

11. همان.

12. محمد صدرهاشمي. همان، ص 3-1 .

13. حبيبه مجلل «مد لباس و پارچه». مجله عالم نسوان. دی ماه 1306ﻫ . ش، سال هشتم، ش اول، ص 32 .

14. همان.

15. «زن در ايران». همان، خرداد 1306ﻫ . ش سال هفتم، ش 7 و 8، ص 264-258 .

16. «انقلاب نسوان ژاپون». همان، ص 265-268 .

17. «زنان ژاپوني». همان، ارديبهشت 1307 شمسي، سال هشتم، ش 3 ص 118 .

18. ح. سگزي‌زاده بوشهري. محصل طب. زن مگر بشر نيست. همان، ص207-204 به نقل از حبل‌المتين، شماره 36 .

19. همان، خرداد 1306ﻫ . ش. سال هفتم، ش 6، ص 213-216 و ارديبهشت 1307ﻫ . ش، سال هشتم، ش 3، ص 116-118 .

20. فاطمه اردشيري. بندرعباس: «راه ترقي». همان، آبان ماه 1310. سال يازدهم، ش6. ص 279-278 .

21. همان، ص 279-282 .

22. «دلشاد خانم مطالعه فرمايند». همان، ارديبهشت 1307 سال هشتم، ش 3 ص 116-118 .

23. «متن سخنراني ايران تيمورتاش در مورد ساده‌زيستي، از فارغ‌التحصيلان مدرسه عاليه اناثيه امريكايي، همان، آبان ماه 1309ﻫ . ش سال دهم، ش 6 ص 269-275و نيز نك به خبر «تأسيس مؤسسه نوزادگان براي حفظ نفوس آتيه نژاد ايران» كه با سخنراني ملكه پهلوي در سال 1307 در تالار موزه كاخ گلستان همراه بود. ملكه ضمن سخنانش، مادران ايراني را به كم كردن خرج‌هاي كلان به منظور مصارف لباس دعوت كرد و گفت: «براي اينكه سرمشق عملي در اين باب داده شود، خانواده سلطنتي، پيشقدم شده و از اين تاريخ مصمم هستيم از استعمال البسه و اشياء تجملي خودداري نماييم»، همان، مرداد 1307ﻫ . ش، سال هشتم، ش 5 ص 163 و نيز (ملكه در فكر كودكان است»: نشريه ايوينينگ استاندارد، 2 نوامبر 1928م / آبان1307ﻫ . ش به نقل از فتح‌الله نوري اسفندياري، همان، ص 451.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان