امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دآستان« پَنـد آموز«! ;)

#1
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل

 خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک
 سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار
 میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی
 دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک
 لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است.
 برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و
 آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ.
 مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می
 دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از
 شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک
 خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به
 خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده
 بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی
 گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری
 منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن
 فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید،
 برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت.
 مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای
 نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با
بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز
 صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت
 صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به
چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا
 دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی
 برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش
یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست
 بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد




واقعا من خیلی خوشم اومد Smile
اگه تو هم خوشت اومده :cool:
بی زحمت  بزن اون سپاس روWink
پاسخ
 سپاس شده توسط *_* ، α∂ ρяιηcєѕѕ∂ ، ♥ فرشته 87♥ ، sghghashghaee ، alllii ، SaYe 124 ، رפּـانے شیطـפּـטּ ، reza-n ، ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ ، **zeinab** ، atena2015 ، Ranger* ، ℱΔℛNOOSℋ ℬOZORG ، mr.destiny ، یکیـــــــــ ، ຖēŞค๑໓ ، هانی* ، فسقلی81 ، dordaneh ، Volkan ، み£∂ɨע£
آگهی
#2
ممنونBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دآستان« پَنـد آموز«! ;) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ʜɪᴅᴅᴇɴ
#3
قبلا خونده بودم
ولی مرسی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دآستان« پَنـد آموز«! ;) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ʜɪᴅᴅᴇɴ
#4
مرسیHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeart

دآستان« پَنـد آموز«! ;) 1[img]file:///C:/Users/admin/Desktop/z5edslx8zhrfad9re7b4.png[/img]
پاسخ
 سپاس شده توسط ʜɪᴅᴅᴇɴ
#5
ممنون
پاسخ
 سپاس شده توسط ʜɪᴅᴅᴇɴ
#6
آخي
چقد قشنگـــ!!!
پاسخ
 سپاس شده توسط ʜɪᴅᴅᴇɴ ، reza-n
آگهی
#7
لذت بردم بچه محل...ممنونnky
پاسخ
 سپاس شده توسط ʜɪᴅᴅᴇɴ
#8
لایککککککککککHeartHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط ʜɪᴅᴅᴇɴ
#9
تحت تاثیر قرار گرفتم Angel

خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها-یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خال کن

 ((کوروش بزرگ))Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط ʜɪᴅᴅᴇɴ
#10
عالیـــــــــــــــــــــــ
پاسخ
 سپاس شده توسط ʜɪᴅᴅᴇɴ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  درد دل های طنز یک دانش آموز تنبل با خدا+انشا
  زیباترین دختر دانش آموز +تصاویر
  جواب های خنده دار یک دانش آموز به سوالات امتحانی!
  به نظر شما حق این دانش آموز صفر است یا بیست ؟؟؟
  گربه دانش آموز
  شاهزاده رویا ها(داستان عبرت آموز ...هم دخترا بیان و هم پسرا
Heart انشای یک دانش آموز
  این داستان ماست ( كوتاه ولي عبرت آموز )
Thumbs Up داستان با حال و پند آموز واسه خانما
  دآستان وآقعی از عِشق هآی عَجـ ـیب!!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان