امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستانی که خودم نوشتم (فصل دو)

#1
و

به جای زن، مرد جواب داد: بنویسین من به ایشون تهمت زده‌ام که شبیه "شارون
استون" نیستین.
و به زن گفت: اگه اهانت دیگه‌ای به شما کرده‌ام،
بگین.
زن گفت: خب این خودش یه جور مزاحمته دیگه.
مرد گفت:
ولی شما به من گفتین: بی‌شرف، کثافت، گاو و حرف‌های دیگه که حالا بعد من در
شکایتم
مطرح می‌کنم.
زن جا خورد و گفت: خب من اون موقع
عصبانی بودم.
و به افسر نگهبان گفت: حالا باید چه کار کرد؟
افسر
نگهبان گفت: پرونده که تکمیل شد، می‌فرستمتون دادگاه. اونجا قاضی حکم
می‌ده.
مرد پرسید: در مورد این‌که ایشون به "شارون استون" شباهت
داره یا نداره قضاوت می‌کنن؟
و با خود ادامه داد: کار قاضی هم
واقعا دشواره‌ ها. اگه بخواد از نزدیک بررسی کنه.
افسر نگهبان گفت:
نخیر، در مورد اهانت و ایجاد مزاحمت شما قضاوت می‌کنن. و به ساعتش نگاه
کرد و
گفت: ضمنا حالا دیگه وقت اداری تموم شده.
شما امشب
اینجا می‌مونین تا فردا صبح راهی دادگاه بشین.
مرد به زن گفت: من
حالا که بیشتر دقت می‌کنم، می‌بینم در قضاوتم اشتباه کرده‌ام. شما خیلی هم
بی‌شباهت
به "شارون استون" نیستین.
زن گفت: واقعا می‌گین؟!
مرد
گفت: واقعا. اگه این شباهت وجود نداشت، چرا من از میون این همه هنرپیشه،
اسم
"شارون استون" رو آوردم؟!
زن گفت: خیلی‌ها بهم می‌گن. آرزو دارم
یه بار با "شارون استون" روبه‌رو بشم، ببینم خودش چی میگه.
مرد
گفت: اون هم حتما به این شباهت اعتراف می‌کنه.
زن به افسر نگهبان
گفت: من می‌خوام شکایتمو پس بگیرم.
واقعا حوصله دادگاه و دردسر و
این حرفا رو ندارم. این کاغذارو هم پاره کنین بریزین دور.
افسر
نگهبان گفت: نمی‌شه. قانون وظیفه خودشو انجام می‌ده.
زن با تعجب
پرسید: وقتی من از شکایتم صرف‌نظر کنم.؟
افسر نگهبان گفت: باشه.
تکلیف قانون چی می‌شه؟
مرد گفت: قانون که شماره موبایل ایشون رو
داره.
افسر نگهبان نشنیده گرفت و به زن گفت: مشکله. ولی خودم یه
جوری حلش می‌کنم.
مرد از جا بلند شد که برود. قبل از رفتن، رو کرد
به افسر نگهبان و گفت: یه سؤالیه که از اول که آمدیم
اینجا تو ذهنم
موج می‌زنه، می‌شه بپرسم؟
افسر نگهبان در حالی که کاغذها را پاره
می‌‌کرد، گفت: بپرس.
مرد گفت: می‌خواستم بپرسم شما "شرلوک هلمز"
نیستین؟
پاسخ
 سپاس شده توسط دریای بی موج
آگهی
#2
ممنون
ببین عزیزم اگه ی اشتباه کنی که ناراحت بشم
من مث تتلو نیستم وسط خیابون جیغ و داد کنم
من دقیقا مث آرمینم زنده به گورت میکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط دریای بی موج
#3
ننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننهههههههههههههههههههههههههههههههه​ههههه اخه چرا تموم شد لطفا سعی کن بقیشو بسازی تمو نکن
گیمر اتش

یوتیوبhttps://www.youtube.com/channel/UCUtcy0MLKNBu_NZutCabIRw

اپاراتhttp://www.aparat.com/pouya_b
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  مادر....داستانی بسیار غم انگیز!!!!
  قرائت وصیت نانه شهید غلامرضا نوایی ( با صدای خودم)
  حزب کرالیسم ساخت خودم:پنجره ای رو به زندگی بدون گناه
  |معما های کاراگاهی ساخت خودم|آسان/متوسط/سخت
  اموزش زبان المانی به قلم خودم ........بیا تو
Exclamation توبه گرگ مرگ است خودم ساختم ها از دست ندین
  دیشب نوشتم.........باحاله خسته نشی بیای خوبه
  اولین ترولی که خودم ساختم+سایت ساختن آنلاین ترول
  طالع بینی هوشمند اعتقاد داری بیا داخل همه چیز درسته میگه من خودم انجام دادم درسته
Star داستانی جالب و پندآموز از وصیت های یک پدر به پسرش ....

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان