امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمانภครเ๓نوشته خودم

#4
باشه میذارم
فقط ببخشید اگه خوب نشد
فکر نمی کردم کسی خوشش بیاد
من خونه نبودم خب

ادامه:
-الو تیام؟
هی تیام؟
چرا جواب نمیدی؟
تیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام؟؟؟
گوشی رو تو دستم جا به جا کردم:
-تیاااااااااااااااااااااااااااام.مردی؟
با جیغش از جا پریدم:
-بمیری نسیم
داشتم رمان می خوندم
اونم آنلاین
این آرشاویر(یکی از شخصیت های رمان توسکا از خانوم پوراصفهانی)م شورشو در آورده
یا عاشقه یا فارغ
با تعجب گفتم:
-داری رمان می خونی؟
من دارم میگم نوید خوب نیست....
تو داری رمان می خونی؟
تو مثلا دوستمی
-وا مگه چیه؟
آخه این همه نگرانی تو رو من درک نمی کنم نسیم
نوید پسره...درک می کنه چی غلطه...چی درسته
هم عاقل هم بالغ
حالا هم برو بذار به رمانم برسم
بای بای دوست جونی
و گوشی رو قطع کرد
اینم دوسته من دارم؟؟؟!!!

رفتم تو آشپزخونه و کتری رو گذاشتم تا چای دم کنم
تا جوش بیاد رفتم و شروع کردم به شستو سبزی ها
مامان خونه نیست
وقتی بابام فوت کرد
مامان شد همه کس ما
تو زلزله ی بم بود انگار
بابام مامور امداد بود که با یه پس لرزه...(صلوات برای همه رفتگان...به خصصوص هم وطنان عزیزمون که جونشونو تو این زلزله از دست دادن)
با یاد آوری ش اشک تو چشمام جمع شد
مامان از اون موقع سبزی می شوره و پاک می کنه و خرد می کنه برای همسایه ها
خودش همیشه می گفت:
نه خیاطی بلدم
نه کار دیگه ای ازم بر میاد
با همین زندگی می چرخه
مامانم همیشه قانع بود
و ما از این آرامش راضی بودیم
اما نوید....
خدایا یعنی چی شده؟
با صدای سوت کتری به خودم اومدم
و با دیدن گاز
سریع زیرش رو خاموش کردم
حالا چی کار کنم ؟؟؟
پاسخ
 سپاس شده توسط آویـــسـا ، الهام دو ، # αпGεʟ ، Silver Sun ، esiesi ، Tᴀᴍᴏʀᴀ Pɪᴇʀᴄᴇ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمانภครเ๓نوشته خودم - sober - 06-08-2015، 13:31

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
  یه رمان عاشقانه ..... به قلم خودم ...
  رمان سال های تنهایی (فوق عاشقانه) به قلم: خودم
Star رمان دموکراسی عشق (اسرار آمیز ، عاشقانه) به قلم: خودم
  وب ناول *نفرین زیبا*عاشقانه و طنز(ترجمه خودم)خیلی قشنگه از دستش ندید/
Shocked رمان فوق‌العاده سرناک «دنبالم بیا» نوشته‌ی خودم
Heart رمان عاشقانه و طنز عشق سوری (به قلم خودم)
  رمان بسیار زیبای {••♡دانه برف (زیبای تنها)...♡••} به قلم خودم☆

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان