23-01-2020، 22:56
_ جودی آبوت : جهان پر از خوشبختی است ولی اگر هر کسی بخواد راه خودشا بره ممکنه از خوشبختی دور بشه.
_ جوی آبوت : من معتقدم که انسان با اراده ای قدرتمندی هستم و این اعتقاد ها است که کوه ها را به حرکت در می آورد.
_ جرویس پندلتون به جودی آبوت : من میخوام با تو ازدواج کنم.
جودی : من نمیتونم تو را خوشحال کنم، تو نمیتونی دوست من باشی.
_ جودی ابوت : من دوست ندارم شام شکرگزاری را در کنار بچه های یتیم باشم چون اونا گذشته ی دردناکم را به یادم میارن!
_ جودی بوت به جیمی مک براید : من باید به مزرعه ی لوک ویلو برم، جایی که پارسال را در آنجا سپری کردم.
جیمی : جودی، یعنی واقعا نمیتونی بیای؟
جودی : من نمیتونم از دستور سرپرست خود سرپیچی کنم.
_ جرویس به جودی : من هر باز که تو به شکوفه های یک گل ریبا نگاه می کنی آینده ی خودمون را در او می بینم.
جودی : جرویس به من زنگ بزن.
_ جودی آبوت : قلبت را قفل کن و اونا بسته نگه دار تا یکی کلید اونا پیدا کنه و قفلشا باز کنه.
_ جوی آبوت : من معتقدم که انسان با اراده ای قدرتمندی هستم و این اعتقاد ها است که کوه ها را به حرکت در می آورد.
_ جرویس پندلتون به جودی آبوت : من میخوام با تو ازدواج کنم.
جودی : من نمیتونم تو را خوشحال کنم، تو نمیتونی دوست من باشی.
_ جودی ابوت : من دوست ندارم شام شکرگزاری را در کنار بچه های یتیم باشم چون اونا گذشته ی دردناکم را به یادم میارن!
_ جودی بوت به جیمی مک براید : من باید به مزرعه ی لوک ویلو برم، جایی که پارسال را در آنجا سپری کردم.
جیمی : جودی، یعنی واقعا نمیتونی بیای؟
جودی : من نمیتونم از دستور سرپرست خود سرپیچی کنم.
_ جرویس به جودی : من هر باز که تو به شکوفه های یک گل ریبا نگاه می کنی آینده ی خودمون را در او می بینم.
جودی : جرویس به من زنگ بزن.
_ جودی آبوت : قلبت را قفل کن و اونا بسته نگه دار تا یکی کلید اونا پیدا کنه و قفلشا باز کنه.