نظرسنجی: نظرتون چیه..؟؟
قشنگ بود..!!
خوشم نیومد..!!
[نمایش نتایج]
 
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای دیگری هم هست که میشود در آن آواز خواند..!!(عالیه)

#1
Heart 
اگر وقت نداری بعدا بیا بخون..!!ولی حتما بخون..!!خیلی قشنگه..!!




خیلی
کوچک بودم،
اولین خانواده
ای که در
محلمان تلفن
خرید ما بودیم.

هنوز جعبه
قدیمی و گوشی
سیاه و براق
تلفن که به
دیوار وصل شده
بود به خوبی در
خاطرم مانده.
قد من کوتاه
بود و دستم به
تلفن نمی رسید
ولی هر وقت که
مادرم با تلفن
حرف می زد می
ایستادم و گوش
می کردم و لذت
می بردم.



بعد از مدتی
کشف کردم که
موجودی عجیب در
این جعبه
جادویی زندگی
می کند که همه
چیز را می
داند. اسم این
موجود "اطلاعات
لطفا" بود، و
به همه سوالها
پاسخ می داد.
ساعت درست را
می دانست و
شماره تلفن هر
کسی را به سرعت
پیدا می کرد.
بار اولی که با
این موجود عجیب
رابطه بر قرار
کردم روزی بود
که مادرم به
دیدن همسایه
مان رفته بود.
رفته بودم در
زیر زمین و با
وسایل نجاری
پدرم بازی می
کردم که با چکش
کوبیدم روی
انگشتم.



دستم خیلی درد
گرفته بود ولی
انگار گریه
کردن فایده
نداشت چون کسی
در خانه نبود
که دلداریم
بدهد.



انگشتم را کرده
بودم در دهانم
و همین طور که
می مکیدمش دور
خانه راه می
رفتم. تا اینکه
به راه پله
رسیدم و چشمم
به تلفن افتاد!
فوری رفتم و یک
چهار پایه
آوردم و رفتم
رویش ایستادم.



تلفن را
برداشتم و در
دهنی تلفن که
روی جعبه بالای
سرم بود گفتم
اطلاعات لطفا.

صدای وصل شدن
آمد و بعد
صدایی واضح و
آرام در گوشم
گفت: اطلاعات.

"انگشتم درد
گرفته..." حالا
یکی بود که حرف
هایم را بشنود،
اشکهایم سرازیر
شد.

پرسید مامانت
خانه نیست؟



گفتم که هیچکس
خانه نیست.

پرسید خونریزی
داری؟

جواب دادم: نه،
با چکش کوبیدم
روی انگشتم و
حالا خیلی درد
دارم.

پرسید: دستت به
جا یخی می رسد؟

گفتم که می
توانم درش را
باز کنم.

صدا گفت: برو
یک تکه یخ
بردار و روی
انگشتت نگه
دار.



یک روز دیگر به
اطلاعات لطفآ
زنگ زدم.

صدایی که دیگر
برایم غریبه
نبود گفت:
اطلاعات.

پرسیدم تعمیر
را چطور می
نویسند؟ و او
جوابم را داد.

بعد از آن برای
همه سوالهایم
با اطلاعات
لطفا تماس می
گرفتم.

سوالهای جغرافی
ام را از او می
پرسیدم و او
بود که به من
گفت آمازون

کجاست. سوالهای
ریاضی و علومم
را بلد بود
جواب بدهد.



او به من گفت
که باید به
قناریم که تازه
از پارک گرفته
بودم دانه
بدهم. روزی که
قناری ام مرد
با اطلاعات
لطفا تماس
گرفتم و داستان
غم انگیزش را
برایش تعریف
کردم. او در
سکوت به من گوش
کرد و بعد
حرفهایی را زد
که عموما
بزرگترها برای
دلداری از بچه
ها می گویند.
ولی من راضی
نشدم.

پرسیدم: چرا
پرنده های زیبا
که خیلی هم
قشنگ آواز می
خوانند و خانه
ها را پر از
شادی می کنند
عاقبتشان این
است که به یک
مشت پر در گوشه
قفس تبدیل می
شوند؟



فکر می کنم عمق
درد و احساس
مرا فهمید، چون
که گفت: عزیزم،
همیشه به خاطر
داشته باش که
دنیای دیگری هم
هست که می شود
در آن آواز
خواند و من حس
کردم که حالم
بهتر شد.



وقتی که نه
ساله شدم از آن
شهر کوچک
رفتیم... دلم
خیلی برای
دوستم تنگ شد.

اطلاعات لطفا
متعلق به آن
جعبه چوبی
قدیمی بر روی
دیوار بود و من
حتی به فکرم هم
نمی رسید که
تلفن زیبای
خانه جدیدمان
را امتحان کنم.
وقتی بزرگتر و
بزرگتر می شدم،
خاطرات بچگیم
را همیشه دوره
می کردم. در
لحظاتی از عمرم
که با شک و
دودلی و هراس
درگیر می شدم،
یادم می آمد که
در بچگی چقدر
احساس امنیت می
کردم. احساس می
کردم که
"اطلاعات لطفا"
چقدر مهربان و
صبور بود که
وقت و نیرویش
را صرف یک پسر
بچه می کرد.



سالها بعد وقتی
شهرم را برای
رفتن به
دانشگاه ترک می
کردم،
هواپیمایمان در
وسط راه جایی
نزدیک به شهر
سابق من توقف
کرد. ناخوداگاه
تلفن را
برداشتم و به
شهر کوچکم زنگ
زدم: اطلاعات
لطفا!

صدای واضح و
آرامی که به
خوبی می
شناختمش، پاسخ
داد اطلاعات.

ناخوداگاه گفتم
می شود بگویید
تعمیر را چگونه
می نویسند؟

سکوتی طولانی
حاکم شد و بعد
صدای آرامش را
شنیدم که می
گفت : فکر می
کنم تا حالا
انگشتت خوب
شده.

خندیدم و گفتم:
پس خودت هستی،
می دانی آن
روزها چقدر
برایم مهم
بودی؟



گفت : تو هم می
دانی تماسهایت
چقدر برایم مهم
بود؟ هیچوقت
بچه ای نداشتم
و همیشه منتظر
تماسهایت بودم.

به او گفتم که
در این مدت
چقدر به فکرش
بودم. پرسیدم
آیا می توانم
هر بار که به
اینجا می آیم
با او تماس
بگیرم؟



گفت: لطفا این
کار را بکن،
بگو می خواهم
با ماری صحبت
کنم.



سه ماه بعد من
دوباره به آن
شهر رفتم.

یک صدای نا
آشنا پاسخ داد:
اطلاعات.

گفتم که می
خواهم با ماری
صحبت کنم.

پرسید: دوستش
هستید؟

گفتم: بله یک
دوست بسیار
قدیمی.

گفت: متاسفم،
ماری مدتی نیمه
وقت کار می کرد
چون سخت بیمار
بود و متاسفانه
یک ماه پیش
درگذشت.

قبل از اینکه
بتوانم حرفی
بزنم گفت: صبر
کنید، ماری
برای شما
پیغامی گذاشته،
یادداشتش کرد
که اگر شما زنگ
زدید برایتان
بخوانم،
بگذارید
بخوانمش.

صدای خش خش
کاغذی آمد و
بعد صدای نا
آشنا خواند:

به او بگو که
دنیای دیگری هم
هست که می شود
در آن آواز
خواند... خودش
منظورم را می
فهمد.

HeartHeartHeartHeartHeart
خوب بود..؟؟؟؟؟؟؟HeartHeart
شپاش بده پس..!!AngelAngel
THERE IS A HELL

BELIEVE ME ،I'VE SEEN IT
پاسخ
 سپاس شده توسط ارمامیتر7 ، parmis78 ، nazi98 ، arooos ، @hasti@ ، unruly ، LOVE KING ، *setare* ، glembert girl ، pink devil ، ωøŁƒ ، parisa16 ، hamed_Jon ، šhεïdα ، Lisa ، سهند1379 ، D-: ، PROOSHAT ، نگین15 ، GαяBagє Gιяℓ ، zahra HA
آگهی
#2
فوق العاده قديمي
پاسخ
 سپاس شده توسط parmida.a ، *setare* ، شکوفه2 ، "تنها"
#3
(11-04-2013، 13:46){{♥♥♥ aydin ♥♥♥}} نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
فوق العاده قديمي

منظورت چیه..؟؟قبلا خوندی..؟؟Dodgy
یا تو انجمن کسی گذاشته..؟؟HuhHuh
THERE IS A HELL

BELIEVE ME ،I'VE SEEN IT
پاسخ
 سپاس شده توسط *setare* ، شکوفه2 ، "تنها"
#4
عااآالی بووووووود خعلییییییHeartHeartHeart
‫پاﯾﺎﻧـــــــﻢ ﻧﺰﺩﯾــــــﮏ ﺍست ...
ﻧـــــــﺒﻮﺩﻧﻢ ﺭا ﺗﻤـــــــﺮﯾﻦ کن ...
ـ
پاسخ
 سپاس شده توسط *setare* ، parmida.a
#5
باحال بود...Sleepy
ولی نه زیاد...Big Grin
s عاشقتم...
عکس تیفا و کلود....
دنیای دیگری هم هست که میشود در آن آواز خواند..!!(عالیه) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط parmida.a
#6
Heart
4xvنمی ذونم فراموش کردن سخت تره یا فراموش شدن به هر حال دارم فراموش می کنم فرامو ش شدنم راcrying
پاسخ
 سپاس شده توسط parmida.a ، *setare*
آگهی
#7
.زیبا.
پاسخ
 سپاس شده توسط parmida.a ، *setare*
#8
OMGHeartHeartHeart
وسعت عشق پسرا اونقدر زیاده که دوست دوست دخترشونوهم دوست دارنExclamationExclamation
پاسخ
 سپاس شده توسط parmida.a
#9
تکراری من قبلا اینوگذاشته بودمUndecided
??☜ ﺁﺳِﻤﻮﻥْ ﺁﺑﻴِـــــﮧْ
?? ﺟﺎٓﯼِِ ↜ ﺍُﻭْﻥْ ↝ ْ ﺧﺎٓﻟﻴِـــــﮧْ??
?? ﮐِﻪ ﺑﺎٓﺷـــــِﮧ ﻭُ ﺑِﺒﻴﻨـــــﮧ ??
ﺍﻳﻨْﻘَﺪْ ☜ ﺣﺎٓﻟِﻤـﻮﻥ ☞ ْ ﻋﺎٓﻟﻴِــــ
پاسخ
 سپاس شده توسط parmida.a
#10
(13-04-2013، 22:13)شکوفه2 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
تکراری من قبلا اینوگذاشته بودمUndecided

ببخشید..!!نمیدونستنم..!!
THERE IS A HELL

BELIEVE ME ،I'VE SEEN IT
پاسخ
 سپاس شده توسط شکوفه2


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان نفوذ ناپذیر<عالیه هم عاشقانس هم پلیسی
  اتفاق وحشتناک در دنیای واقعی که حتی در فیلم‌های ترسناک هم ندیده‌اید
  رمان دنیای سیاه من
  من و تو ♥حتما بخونید عالیه♥
  حتما بخونین عالیه
  رمان شادی دنیای من (غمگین ترین رمان واقعی)
  یک داستان آموزنده برای همسرانی که عشق دیگری پیدا کرده اند!
  10 رمان که قبل مرگ باید خواند
Heart داستان بسیار عاشقانه و غمگین دختری بنام بهار (حتما بخونید عالیه)
Smile چند داســـــتان کوتاه ولی پُــر محتوا و زیبا....! (5) این عالیه!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان