زور بزنم واسه کی آخه؟/واسه خنده ی اون روانــــــــــــــی یه؟
اون روانیه که خندید بم/ تا حرف حق می زدم می پرید بهم
دُنیا میچرخه دورِ سرم .. میبینی دُنیا مو ب پای رَپ سوزوندم و رَف .. -_-
این بیت جدی است: سوژه تویی، ببین / ما ریز می شویم، ما ریز می شویم
افسوس عاقبت، یک دسته ی تبر / در دست وحشی ِ چنگیز می شویم
رَف تُ اومـدی .. هَس ولی رَف .. رَف ولـی هَس .. دُنیـارو دوست داریم پَس ..
دیوارِ کوچهی ما همسنُ سالمونه / اون سرگذشتِ نسلِ خاکسترُ میدونه
ما آرزوهامونُ رو آجراش نوشتیم / گفتیم که تو جهنم دنبالِ یه بهشتیم
خوندم از درد گفت بسه/اوردوز کردو شد خسته
آخه مغزش نمیکشید واسه حرفام/مثل بقیه نفهمید اون چیزی از دردام
من همون دُختریم که ب همه میگُفت اُمیدوار باش .. ولی مبینی یکی نی که بهش بگه اُمید داشته باش ..
هعییی .. چ فاز سنگینی (ـ_ـ*) ..
اون زخما رُ پوشوندن با رنگُ ننگُ انکار / گفتن : نوشتن از عشق ممنوعه روی دیوار
ما پا به پای دیوار ویرون شدیم ، تکیدیم / حرفای قلبمونُ رو آجراش ندیدیم
همش اداست حرفات/برای ما نگو از دردات
که این درد نیست رودله/رودله از پو پله
خوشی زده سره دلت دختر/چبزی نیستی واسه ما جز لبخند
سردی دستانت مرا گویی می خورد / وقتی همان دستان با دردی شدید من را گرم و گرم تر می کند
حس حقیر شدن زیر گرمی تنت / یک چادر اجباری روی سرت
دوستان این یکی دیگه از شعرام که برای حقوق زن نوشتم اگه میبینن من سریع مینویسم چون این شعرا قبلا گفته شده