مثِ گُربههای وِلگرد ، تو خیابونا پَلاسه
با غمُ غصّه رفیقه ، خنده رُ نمیشناسه
تختهنرده زندهگی رُ همیشه باخته وُ ساخته
امّا بازم پِیِ بُرده ، فکرِ جُف شیشِ یه طاسه
دود و خُماری تموم نمیشه .. این نبض زندگی داره ادامه میده
یه پنجرهْ رو به یه باغْ ، یه کورهراهِ بیچراغْ ،
یه حوضِ سبزِ نیمه پُر ، آبتَنیِ چَنتا کلاغ
دوباره جنگِ منُ من ، تو این غروبِ بینفسْ
قناری میخونه ولی صداش اسیرِ تو قفس
من ببین خودتو ببین دوباره بغلیتو ببین :| حـالـا برو گمشوو -_-
بیچاره اون دختر چه آرزو ها داشت با تو
ولی تو اونو ول کردی و رفتی پی راتو
وقتی میگم دوست دارم .. نگو چرت میگی چون واقعن دوست دارم (ـ_ـ*)
سیاست شده جای گوسفندان / سیاست زده توی سر مستمندان
بگو چیکار کرده سیاست برای منو تو / به جز اینکه برایمان کرده صلح را وتو
:183:
وقتی میخوام بت فکر کُنم .. وقتی میخوام برات تکست بگم .. مُخم رد میده.. آخه نمیدونم چرا ..
خدای خیابون و دزدی ، خدای اعتیاد و فحشا
برس به داد من ، مثل اون پول هایی که به دستت رفتن به یغما
آیسان عزیز وقتی میخوای شعر بگی چی ترانه چه شعر سعی کن شعر قافیه داشته باشه مثلا اون شعر بالا رو قافیه شو نگاه
گوسفندان= مستمندان هر دو تا شون ندان دارن این میشه قافیه یا
تو= وتو هر دو تا شون تو رو دارن تو (ضمیردوم شخص مفرد) وتو(رد کردن)
:| پسرم .. دلبندم بنده شعر نمیگم کِ -_-
چشم حتمن .. (ـ_ـ*) این چندتا رو حوصلـه نداشتم واس همون قافیه نداشت :|
دُنیـا رو گشتم تا تو پیـدا شی .. -_- هیچی نمیگم بت فقد بُرو لـاشی :|