انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من
نمیدانم پس ازمرگم چه خواهد شد
نمیخوام بدانم کوزه گر ازخاک اندامم چه خواهد ساخت
دکترشریعتی
تورا در قلب شعرم میگذارم به نام عشق ان را می نگارم
من مناجات درختان را هنگام سحر رقص عطر گل یخ را با باد نفس پاک شقایق را در سینه ی کوه صحبت چلچله هارا با صبح همه را میشنوم میبینم استاد فریدون مشیری
من شاخه ی خشکم تو بیا برگ و برم ده
با زمزمه ی عاطفه هایت ثمرم ده
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت / من همه محو تماشای نگاهتHeart
سحر جونم باید با ه شروع می کردی بنفشا امضام هستند
_____________________
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی ، من به خدا رسیده ام
Heartتو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت/من همه محو تماشای نگاهت
چشم . همه میپرسند: چیست در زمزمه ی مبهم اب؟ چیست در همهمه ی دلکش برگ؟
چشم . همه میپرسند: چیست در زمزمه ی مبهم اب؟ چیست در همهمه ی دلکش برگ؟
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی ست/ اخرین جرعه این جام تهی را تو بنوشHeart
گر نمی کوشی به درمانم به آزارم مکوش
مرهم دل نیستی، بر سینه پیکانی چرا؟
ش بده دیگه.
امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟