انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش / که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

شخصی به هزار غم گرفتارم / در هر نفسی به جان رسد کارم
میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است !
تمام تنم را کنار آسمان گذاشتم

و تمام روحم را برای زمين

و در آوای اساطيری ايجاز گم شدم

و

رد پاهايم

اما

هنوز باقی بود
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است / بدین راه روش می رو که با دلدار پیوندی
یک حکایت گویمت بشنو به هوش
تا بدانی که تمع شد بند گوشBig Grin
شبهای درازیست که ددرخلوت دل بیدارم//در بزم غریبانه ای از عشق تو دعوت دارم..TongueBig Grin

ما گذشتیم ز صد میخانه ها/ اما ندیدم آن شب ها روی یار.Big Grin
رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد/نه به وصل میرسانی نه بقتل میرهانیTongue
یوسف گم گشته بازاید به کنعان غم مخور

کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور !
روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم !!