انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: <×♣بُغــ~ــضِ قَلـَ♥ــم نــُ×ــسخه ِ ✘ ωــہ × 3 ✘ ♣ ×>
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
بعضی وقـــت ها که خیلی داغــــونی از غــــصه..

"یکی" هست که وقتی مسیج میده و مثلا یه

سلام میده، تو با همون سلامش آروم میشی

و هـــــمه غــــمهات یادت مـــــیره …

این "یکی " کسی نیســـت جـــز..

صـــــاحبـــــخونه قـــــــلبت …
و اشک...

و خاطراتی مبهم از گذشته

و احساسی که ماند در کوچه های خیس سادگی ام

فرصت با تو بودن توهمی شیرین بود

خواب کودکانه ی من

و تو ماندی در خاطرم

بی آنکه تو را ..!!!

چه قدر سخت است که با آشنا ترینت بیگانه باشی...

بعد از این همه عبورِ کبود،

قول میدهم دیگر قدر خلوتهایم را بدانم...
مرا میان بازوانت مومیایی کن

شاید...

هزار سال بعد

باستان شناس کنجکاوی

از عاشقانه های دستانت

رمز گشایی کند!!!



دیگر تـــــــنها نیستم!!!
مدتی ست با تـــــو
در خودم…
زندگی میکنم…
ساده هستم

ساده می بینم

ساده می پندارم زندگی را

نمیدانستم جرم می دانند سادگی را

سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم

ساده می مانم…

ساده میمیرم…

اما…

ترک نمی گویم پاکی این سادگی را …
فـصــــلـ امـتــــــحـانـاتـــ ...
مــــ×ــــن جـز مـــرور رنگــ چــــ×ــــشـــمــانتــ ...
و خـطــ کشــــــیــدن زیــر دلـــ×ـــــتنگــیـ هــایمـ ...
هــیــچــ درســـیــ نـدارمــ....
دوباره نم نم بارون، صدای شرشر ناودون
دل بازم بیقراره
دوباره رنگ چشاتو، خیال عاشقی باتو
این دل آروم نداره نداره نداره
شبامو و خواب نوازش، دوباره هق هق و بالش
گریه یعنی ستایش…
ستایش تو و چشمات، دلم هنوز تو رو میخواد
دل باز پر زده واسه عطر نفس هات
اتاقم عطر تو داره، دلم گرفته دوباره
کار من انتظاره
یه عکس و درد دلامو، میریزه اشک چشامو
غم تمومی نداره نداره نداره
صدای باد و کوچه، داره تو خونه میپیچه
قلبم اروم نمیشه
بغل گرفتمت انگار، دوباره خواب و تکرار
باز نبودی من تکیه دادم به دیوار
ستایش یعنی دیوونگی هام، شبیه حس خوب تو دل ما
نگاه کن تو چشای بی قرارم
چقدر این لحظه ها رو دوست دارم
تصور میکنم پیشم نشستی
چقدر خوبه چقدر خووبه که هستی
ستایش یعنی این حسی که دارم
نمیتونم تو رو تنها بزارم




نویسنده:مبینا
نباید شیشه را با سنـــــــــگ بازی داد !

نباید مست را در حال ِ مستــــــی . . .

دست ِ قاضـــــــــی داد !

نباید بی تفاوت ! چتر ماتـــــــــــــــــم را . . .

به دست ِ خیــــــــــــــــس ِ باران داد !

کبوترها که جز پرواز ِ آزادی نمی خواهند !

نباید در حصار ِ میـــــــــــــله ها . . . با دانه ای گنــــــدم . . .

به او تعلیم ِ مانـــــــــــدن داد !
درد مـــن،

چشمانـــی بـــود کـــه

بـــه مـــن " اشـــک " هدیـــه میـــداد

و بـــه دیگـــران " چشمـــک " ..........!
خدایا...!!!

جای سوره ای

به نام " عشق " در قرآنت

خالی ست

که اینگونه آغاز شود :.و قسم به روزی که قلبت را می

شکنند

و جز خدایت

مرهمی نخواهی یافت....
یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر...

همین که دستت رو آروم بگیره.....

یه فشار کوچیک بده.....

این یعنی من هستم تا آخرش.....

همین کافیه....!