طنز باحال سوارز در ماه عسل(نخونید از دست رفته)

[خیس خاطره]

بابام یه روز از سر کار اومد و چون خیلی خسته بود و ناهار هم آماده نبود , مامانمو تخم مرغ زد , با ماست خیار خورد !

از همون سالها زیر دست نا مادری بزرگ شدم ! همیشه منو گاز می گرفت !



10 ساله که شدم بابام هم از بالای ساختمان افتاد و فلج شد ! خرج خانواده از همون موقع افتاد رو کول من !



زندگی برام تیره و تار بود ! هیچ وقت معنی آزادی رو نفهمیدم ! البته
گاهی یواشکی این و اونو گاز می گرفتم .... همیشه امیدوار بودم این گاز های
یواشکیم , علنی بشه تا بتونم عقده های کودکیمو خالی کنم !



این بود که با شخصی آشنا شدم که توی امریکای لاتین بهش \\\\\\\" christian races of ali \\\\\\\" می گفتن !

عکس های گاز های یواشکیمو براش فرستادم !



یه روز از طرف فیفا برام مسیج اومد که چون خون اروگوئا مزدا تو لثه هاته , پس باید نوک حمله ی فوتبال اروگوئه بازی کنی !



زندگیم از این رو به اون رو شد ! شدم سفیر آپوزوسیون اروگوئه تو اروپا !



پدرم شفا پیدا کرد ! لیورپول باهام قرار داد میلیاردی بست ! فرزند
خوانده ی ملکه بریتانیا شدم ! یکسال استفاده رایگان از محصولات تن تاک بهم
تعلق گرفت !



و این بود که الان من , به عنوان یه فرد موفق در خدمت شما هستم !



راستی ساعت چنده ؟؟؟؟ اذان زدند ؟ یکی دو نفر پشت صحنه منتظرن ; باید برم بخورمشون !!!



* خیلی حالمونو خوب \\\\\\\" کردی \\\\\\\" لوییس !

هیچی ! ماهتون عــــــــــسل ))))))))



دوست داشتی بزن لایکو