23-05-2014، 16:28
راز جنايتي كه اسفندماه گذشته در يكي از شهرهاي بزرگ گيلان به وقوع پيوسته بود، در سينه مردي 39ساله ميتپيد. اين مرد پس از دو ماه فرار توسط كارآگاهان به دام افتاد و انگيزهاش از جنايت را باز گفت.
به گزارش اعتماد، اسفند ماه سال گذشته هنوز به نيمه نرسيده بود كه فردي هراسان با مركز فوريتهاي پليسي 110 تماس گرفته و از كشف جسد زني جوان در يكي از شهرهاي گيلان خبر داد، ماموران كلانتري در محل كه يك واحد مسكوني بود حاضر شدند و تحقيقات خود از محل جنايت و منطقه را آغاز كردند و پس از آن با توجه به حساسيت موضوع مقام قضايي رسيدگي به اين پرونده را برعهده پليس آگاهي قرار داد و جسد اين زن نيز براي بررسي بيشتر به پزشكي قانوني استان منتقل شد.
ماموران پليس آگاهي نخستين مرحله از تحقيقات خود را در فضايي كه جسد كشف شده بود آغاز كردند كه در اين هنگام به هم ريختگي منزل و غيرمتعارف بودن صحنه جرم شك ماموران را برانگيخت به ويژه آنكه قفل در نيز سالم بود و اين امر فرضيه آشنا بودن قاتل يا قاتلان با مقتول را تشديد ميكرد. از سوي ديگر با توجه به اينكه چيزي از منزل سرقت نشده بود احتمال اينكه قتل از سوي نزديكان اين زن و به دليل مسائل شخصي رخ داده باشد قوت گرفت به ويژه آنكه تحقيقات محلي نيز نشان از آن داشت كه پيش از حادثه فردي به منزل اين زن وارد شده اما هيچ يك از افراد چهره او را به خاطر نداشتند.
پس از مدتي نتايج تحقيقات پزشكي قانوني اعلام و مشخص شد كه اين زن 38 سال دارد و به علت برخورد جسم سخت به سرش جان خود را از دست داده است، همچنين نشانههايي از درگيري نيز روي بدن اين زن قابل رويت بود.
كسب اين اطلاعات باعث شد تا كارآگاهان تحقيقات خود را روي افرادي كه با اين زن ارتباط داشته و با وي در رفت و آمد بودند تشديد كنند اما نتايج تحقيقات حاكي از اين بود كه عمده اين افراد در زمان جنايت ارتباطي با مقتول نداشتهاند و تحقيقات كارآگاهان پليس آگاهي ادامه داشت تا اين كه حدود دو ماه پس از وقوع جنايت ماموران سرنخي از مردي 39 ساله به نام محمدرضا به دست آوردند كه نشان ميداد در ساعتي كه جنايت رخ داده او در كنار مقتول بوده و در واقع محمدرضا آخرين فردي بوده كه پيش از مرگ با اين زن ديدار داشته است، اين موضوع و اظهارات همسايهها درباره حضور فردي در خانه اين زن سبب شد تا كارآگاهان پس از هماهنگي با مقام فضايي وي را بازداشت كرده و به مقر انتظامي منتقل كنند.
با انتقال محمدرضا به مقر پليس، وي ابتدا منكر آشنايي خود با اين زن شد و سپس با بيان اينكه اين زن را ميشناسد مدعي شد كه در روز حادثه ديداري با او نداشته است و پس از آن نيز چندين بار اظهارات ضد و نقيض خود را تكرار كرد تا اينكه سرانجام در تحقيقات فني پليس به قتل اين زن اعتراف كرد، محمدرضا در اعترافات خود گفت: «با مقتول در سال 88 آشنا شدم، قرار بود با هم ازدواج كنيم، اوايل ارتباط خوبي با هم داشتيم اما هربار كه بحث ازدواج را مطرح ميكردم او به بهانههاي مختلف بحث را عوض ميكرد و آن را به زماني ديگر موكول ميكرد، در اين بين او طي چندين مرحله از من 600 ميليون ريال پول گرفته بود اما وعدهاش را عملي نكرد تا اينكه در يازدهم اسفندماه سال گذشته با من تماس گرفت و گفت كه به 15 ميليون ريال وجه نقد احتياج دارد و از من خواست كه اين مبلغ را برايش تامين كنم كه من به خانهاش مراجعه كردم و براي چندمين بار بحث ازدواج را به پيش كشيدم كه او باز هم صحبت درباره اين موضوع را به زماني ديگر موكول كرد و خواست كه ابتدا پول را در اختيارش قرار دهم اما من كه ديگر حوصلهام از كارهايش سر رفته بود با او درگير شدم و نفهميدم چطور شد كه ضربهيي به سرش زدم و او نقش بر زمين شد.
پس از آن من از محل فرار كردم و در حالي كه فكر نميكردم پليس ردي از من به دست بياورد، دستگير شدم. محمدرضا پس از تشكيل پرونده براي ادامه روند رسيدگي به جرمش روانه دادسرا شد.
به گزارش اعتماد، اسفند ماه سال گذشته هنوز به نيمه نرسيده بود كه فردي هراسان با مركز فوريتهاي پليسي 110 تماس گرفته و از كشف جسد زني جوان در يكي از شهرهاي گيلان خبر داد، ماموران كلانتري در محل كه يك واحد مسكوني بود حاضر شدند و تحقيقات خود از محل جنايت و منطقه را آغاز كردند و پس از آن با توجه به حساسيت موضوع مقام قضايي رسيدگي به اين پرونده را برعهده پليس آگاهي قرار داد و جسد اين زن نيز براي بررسي بيشتر به پزشكي قانوني استان منتقل شد.
ماموران پليس آگاهي نخستين مرحله از تحقيقات خود را در فضايي كه جسد كشف شده بود آغاز كردند كه در اين هنگام به هم ريختگي منزل و غيرمتعارف بودن صحنه جرم شك ماموران را برانگيخت به ويژه آنكه قفل در نيز سالم بود و اين امر فرضيه آشنا بودن قاتل يا قاتلان با مقتول را تشديد ميكرد. از سوي ديگر با توجه به اينكه چيزي از منزل سرقت نشده بود احتمال اينكه قتل از سوي نزديكان اين زن و به دليل مسائل شخصي رخ داده باشد قوت گرفت به ويژه آنكه تحقيقات محلي نيز نشان از آن داشت كه پيش از حادثه فردي به منزل اين زن وارد شده اما هيچ يك از افراد چهره او را به خاطر نداشتند.
پس از مدتي نتايج تحقيقات پزشكي قانوني اعلام و مشخص شد كه اين زن 38 سال دارد و به علت برخورد جسم سخت به سرش جان خود را از دست داده است، همچنين نشانههايي از درگيري نيز روي بدن اين زن قابل رويت بود.
كسب اين اطلاعات باعث شد تا كارآگاهان تحقيقات خود را روي افرادي كه با اين زن ارتباط داشته و با وي در رفت و آمد بودند تشديد كنند اما نتايج تحقيقات حاكي از اين بود كه عمده اين افراد در زمان جنايت ارتباطي با مقتول نداشتهاند و تحقيقات كارآگاهان پليس آگاهي ادامه داشت تا اين كه حدود دو ماه پس از وقوع جنايت ماموران سرنخي از مردي 39 ساله به نام محمدرضا به دست آوردند كه نشان ميداد در ساعتي كه جنايت رخ داده او در كنار مقتول بوده و در واقع محمدرضا آخرين فردي بوده كه پيش از مرگ با اين زن ديدار داشته است، اين موضوع و اظهارات همسايهها درباره حضور فردي در خانه اين زن سبب شد تا كارآگاهان پس از هماهنگي با مقام فضايي وي را بازداشت كرده و به مقر انتظامي منتقل كنند.
با انتقال محمدرضا به مقر پليس، وي ابتدا منكر آشنايي خود با اين زن شد و سپس با بيان اينكه اين زن را ميشناسد مدعي شد كه در روز حادثه ديداري با او نداشته است و پس از آن نيز چندين بار اظهارات ضد و نقيض خود را تكرار كرد تا اينكه سرانجام در تحقيقات فني پليس به قتل اين زن اعتراف كرد، محمدرضا در اعترافات خود گفت: «با مقتول در سال 88 آشنا شدم، قرار بود با هم ازدواج كنيم، اوايل ارتباط خوبي با هم داشتيم اما هربار كه بحث ازدواج را مطرح ميكردم او به بهانههاي مختلف بحث را عوض ميكرد و آن را به زماني ديگر موكول ميكرد، در اين بين او طي چندين مرحله از من 600 ميليون ريال پول گرفته بود اما وعدهاش را عملي نكرد تا اينكه در يازدهم اسفندماه سال گذشته با من تماس گرفت و گفت كه به 15 ميليون ريال وجه نقد احتياج دارد و از من خواست كه اين مبلغ را برايش تامين كنم كه من به خانهاش مراجعه كردم و براي چندمين بار بحث ازدواج را به پيش كشيدم كه او باز هم صحبت درباره اين موضوع را به زماني ديگر موكول كرد و خواست كه ابتدا پول را در اختيارش قرار دهم اما من كه ديگر حوصلهام از كارهايش سر رفته بود با او درگير شدم و نفهميدم چطور شد كه ضربهيي به سرش زدم و او نقش بر زمين شد.
پس از آن من از محل فرار كردم و در حالي كه فكر نميكردم پليس ردي از من به دست بياورد، دستگير شدم. محمدرضا پس از تشكيل پرونده براي ادامه روند رسيدگي به جرمش روانه دادسرا شد.