انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: ترسناک ترین داستان دنیا فقط 12کلمه بیاین توزیاد بشه نسخه دو شم بذاریم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
بعدش هم اسپایدر من چشای زنو در آوورد
زنه با عصبانیت گرخید و نیکی وارد میدان شد و زنه رودی باریکش را هم چون ماکارانی خورد
و سوپر من و اسپایدر من از زیبایی نیکی متحیر میشوند
مرده هم اون کنار با فک باز نیکبو نگا میکند
Tongue
درو باز کرد و با لحزه شیرین تورکی گوفت:به اصگر اقا لاشی تو کوجا این جا کوجا؟؟؟؟؟
سعید بیا شام سرد شد
درو باز کرد دید یکی داره سره خودشو میبره بهد فریاد زد بعد به طرف در اصلی رفت تا فرار کنه وقتی درو باز کرد از خواب پرید . اینه ها میگن شبا کم غذا بخورین.تمام. افتاد....

(03-03-2014، 17:46)#nIkI# نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
و سوپر من و اسپایدر من از زیبایی نیکی متحیر میشوند
مرده هم اون کنار با فک باز نیکبو نگا میکند
Tongue
ن بابا کی ؟  سوپر من؟ واقعا؟
اخه چرا؟
مطمنی؟
چرا فکر کرد؟
تمام/
افتاد...............
یه ادمه دیگه بودباهم ازدواج کردند تشکیل خانواده دادند ودوباره جهان گلستان شد
Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
در را باز كرد ولي كسي نبود
چند قدم به جلو رفت كه ناگهان در پشت سرش بسته شد
ترس تمام وجودش را فرا گرفت كل راهرو در تاريكي فرو رفته بود تنها يك آيينه
در روبرويش ديده ميشد جلو رفت ودر آينه نگاه كرد دختري با صورتي خونين و موهاي بلند مشكي ديد
ازترس فرياد كشيد و ناگهان از خواب پريدBig Grin
چه طولاني شد ولي چي ساختمTongue
تک رآری×
سگش بوده خو آخرین انسان بوده اخرین موجود که نبود
خخخخخخخخخخخخخBig Grin
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15