29-06-2014، 6:54
قسمت 4
نام:مینا نام خانوادگی:رسا .آدرس و یه سری اطلاعات. علت جذب به گروه:اختراع زبان رمز پیشرفته.
با آژانس هواپیمایی تماش گرفتم و یه بلیط برای مشهد تا دو ساعت دیگه رزرو کردم و دراز کشیدم تا یه کم استراحت کنم.
***********************مینا******************* ***********
ایـــــــــــــــــــــــ ــی سرم...یه نگاه به اطراف انداختم.اینجا کجاست.دستمو گذاشتم روی سرم.باند روش بود.بدنم خیلی درد میکنه.اومدم بلند شم که درد بدی توی کمر پیچید که باعث شد جیغ بلندی بکشم.هم زمان با جیغ من در باز شد.یه پسره بور باقد متوسط.کلا اروپایی میزد.پسره اومد طرف من و گفت-پژوا خوبی؟
من-پژوا کیه؟من کجام؟
پسره قیافه ی متعجبی به خودش گرفت بعد یه لبخند زورکی زد وگفت-میدونی اسمت چیه؟
به ذهنم فشار اوردم.چیزی یادم نمیومد.مظلوم نگاهش کردم و گفتم-نه!
پسره دستی توی موهاش کشید و گفت برادرت تو راهه دو روز دیگه اینجاست.برادرت یادت نمیاد؟
سرمو به طرفین تکان دادم.
پسره دستشو طرفم گرفت و گفت-طوری نیست دوباره آشنا میشیم.من آرشم.
به دستش نگاه کردم و باترس دست دادمو گفتم- خوشبختم.
لبخندی زد و گفت -من الآن بر میگردم.واز در بیرون رفت.منم دراز کشیدم تا یه کم دردم کم بشه.همون جور نگاهی به اتاق انداختم.اتاق نسبتا بزرگی که بارنگ قهوه ای تیره تزیین شده بود.تختی که من روش بودم دونفره بود .یه پنجره ی بزرگ هم سمت چپم بود که نور اتاق رو کامل تامین میکرد.
بیخیال دید زدن خونه شدم و چشمامو روی هم گذاشتم تا کمی استراحت کنم.
حتما این یارو آرش منومیشناخت دیگه!
***********************آرش********************* **********
مه داد پشت خط بود.
مه داد-دختره چی شد؟
من-حافظه اش رو از دست داده ولی ما کارمون رو بلدیم وانمود کردیم پژمان برادرشه و کم کم کاری میکنیم فکر کنه از اولش با ما بوده.کارمون راحت شده.
مه داد-خیلی خوبه.داری راه میوفتی.پژمان تازه رسیده مشهد.آدرس رو براش ارسال کن راحت باشه.
من-باشه
*********************مینا********************* ****
اه حوصله ام سر رفت.این آرش هم انگار مرده.خسته شدم تنهایی.حداقل بیاد بهم بگه من کیم.
من-آرـــــــــــش.
آرش با عجله اومد تو گفت -بله.....بله....چی شده؟
من-هیچی .حوصله ام سر رفته.حداقل تو بگو من کیم.هرچی فکر میکنم چیزی یادم نمیاد.
آرش-وای پژوا این چه طرز صدا کردنه مردم از نگرانی گفتم چی شده.
من-خوب حالا که چیزی نشده. بیابشین.شروع کن.
آرش یه لبخندی زد و اومد پیشونیم و بوسید که دوباره جیغم هوا رفت-ایــــــــــــــی.این چه کاریه؟سرم درد گرفت.
آرش-ببخشید یادم نبود،خوب از کجا بگم؟
من-لازم نیست از جایی بگی. من میپرسم تو جواب میدی!
آرش-بله سرورم!
من- تو چکاره من میشی آرش؟
نام:مینا نام خانوادگی:رسا .آدرس و یه سری اطلاعات. علت جذب به گروه:اختراع زبان رمز پیشرفته.
با آژانس هواپیمایی تماش گرفتم و یه بلیط برای مشهد تا دو ساعت دیگه رزرو کردم و دراز کشیدم تا یه کم استراحت کنم.
***********************مینا******************* ***********
ایـــــــــــــــــــــــ ــی سرم...یه نگاه به اطراف انداختم.اینجا کجاست.دستمو گذاشتم روی سرم.باند روش بود.بدنم خیلی درد میکنه.اومدم بلند شم که درد بدی توی کمر پیچید که باعث شد جیغ بلندی بکشم.هم زمان با جیغ من در باز شد.یه پسره بور باقد متوسط.کلا اروپایی میزد.پسره اومد طرف من و گفت-پژوا خوبی؟
من-پژوا کیه؟من کجام؟
پسره قیافه ی متعجبی به خودش گرفت بعد یه لبخند زورکی زد وگفت-میدونی اسمت چیه؟
به ذهنم فشار اوردم.چیزی یادم نمیومد.مظلوم نگاهش کردم و گفتم-نه!
پسره دستی توی موهاش کشید و گفت برادرت تو راهه دو روز دیگه اینجاست.برادرت یادت نمیاد؟
سرمو به طرفین تکان دادم.
پسره دستشو طرفم گرفت و گفت-طوری نیست دوباره آشنا میشیم.من آرشم.
به دستش نگاه کردم و باترس دست دادمو گفتم- خوشبختم.
لبخندی زد و گفت -من الآن بر میگردم.واز در بیرون رفت.منم دراز کشیدم تا یه کم دردم کم بشه.همون جور نگاهی به اتاق انداختم.اتاق نسبتا بزرگی که بارنگ قهوه ای تیره تزیین شده بود.تختی که من روش بودم دونفره بود .یه پنجره ی بزرگ هم سمت چپم بود که نور اتاق رو کامل تامین میکرد.
بیخیال دید زدن خونه شدم و چشمامو روی هم گذاشتم تا کمی استراحت کنم.
حتما این یارو آرش منومیشناخت دیگه!
***********************آرش********************* **********
مه داد پشت خط بود.
مه داد-دختره چی شد؟
من-حافظه اش رو از دست داده ولی ما کارمون رو بلدیم وانمود کردیم پژمان برادرشه و کم کم کاری میکنیم فکر کنه از اولش با ما بوده.کارمون راحت شده.
مه داد-خیلی خوبه.داری راه میوفتی.پژمان تازه رسیده مشهد.آدرس رو براش ارسال کن راحت باشه.
من-باشه
*********************مینا********************* ****
اه حوصله ام سر رفت.این آرش هم انگار مرده.خسته شدم تنهایی.حداقل بیاد بهم بگه من کیم.
من-آرـــــــــــش.
آرش با عجله اومد تو گفت -بله.....بله....چی شده؟
من-هیچی .حوصله ام سر رفته.حداقل تو بگو من کیم.هرچی فکر میکنم چیزی یادم نمیاد.
آرش-وای پژوا این چه طرز صدا کردنه مردم از نگرانی گفتم چی شده.
من-خوب حالا که چیزی نشده. بیابشین.شروع کن.
آرش یه لبخندی زد و اومد پیشونیم و بوسید که دوباره جیغم هوا رفت-ایــــــــــــــی.این چه کاریه؟سرم درد گرفت.
آرش-ببخشید یادم نبود،خوب از کجا بگم؟
من-لازم نیست از جایی بگی. من میپرسم تو جواب میدی!
آرش-بله سرورم!
من- تو چکاره من میشی آرش؟