امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

☻رمــــــان پـــــژوا و پـــــژمـــــان☻(تموم شد)

#12
قسمت 11


رفتم توی پارک روی یه نیمکت نشستمو دستامو به دوطرف باز کردم.من باخودم چکار کردم؟زندگی ام رو به خاطر آرش تباه کردم.آرشی که از اون روز ندیدمش.از اون روز تعلیمات سخت،شکنجه های تاقت فرسا و... یادمه.چقدر سخت تعلیم دیدم.برای این که آرش به خاطر از دست دادن رمزا تنبیه نشه من گفتم که رمزا رو پیدا میکنم و تغییر میدم.چرا این کارو کردم؟عاشقش بودم؟صد درصد نه.احساس میکردم تنها کسیه که من دارم.حتی پژمان هم برام ناآشنا بود.پژمانی که سرد بود.پژمانی که فقط اسم برادر روش بود.
احساس کردم کسی کنارم نشست.چشمامو باز کردم،پیمان بود.یه بسته رو داد به من و گفت هتل پارس کرمان. و رفت.
به روابط سرد همه عادت کرده بودم.بسته رو باز کردم.شناسنامه و مدارک به اسم نیلوفر یزدانپناه و یه بلیط قطار.برام هتل پارس اتاق رزرو شده بود.خودمو به قطار رسوندم.توی ایستگاه کنار یه سطل آشغال وایستادم و مدارک یلدا مرید که باهاش وارد ایران شدم رو بیرون انداختم.
سوار قطار شدم و کوپه ام رو پیداکردم.یه زوج میانسال توی کوپه بودن خدارو شکر.بالحن سرد مخصوص خودم سلام دادم و نشستم.گوشیمو درآوردمو به پژمان اس دادم-سوار شدم کد3311008.
هون موقع یه پسره وارد کوپه شد وگفت-ببخشید من هم کوپه ای شمام.
خیلی سرد نگاهش کردم رو به روی من نشسته بود و زل زده بود به من.برای من عادی بود اما نمیدونم این زن و شوهر چرا چشاشئن داشت درمیومد.از توی کوله ام لپ تابم رو برداتم روی پاهام گذاشتم.وارد سایتCVUشدم.کد ماموریت رو دادم و تقاضای پرونده ی ملکی رو کردم.پرونده باز شد.صفحه ای باز شد.به عکسش که نگاه کردم خشکم زد.یه نگاه به پسره ی رو به روم انداختم.خودش بود.
باکنجکاوی پرونده رو بررسی میکردم.
سیروان ملکی.تک فرزند.نام پدر ماهان ملکی از سهام داران شرکت پتروشیمی.مادرش سابقه ی خاصی نداشت.سیروان مالک هتل پارس و تقریبا بیشتر مغازه های مرکز شهر.29 سالشه و به لطف ثروت باباش موفقه.حقوق خونده.مال گروه خاصی نبود.
ماموریت من.......کشتن اون.طوری که خودکشی تصور بشه.
لپ تابو خاموش کردمو زل زدم بهش.چشماش خیلی قشنگ بودوتنها نقطه ی زیباش همین بود.بیشتر جذاب میزد.چشماش حس آشنایی رو بهم القا میکرد.دلم براش سوخت،اما فقط یه لحظه آخه تازگیا یه خصلت خوب دیگه هم پیدا کرده بودم.بیرحمی...
☻رمــــــان پـــــژوا و پـــــژمـــــان☻(تموم شد)
پاسخ
 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ ، Adl!g+ ، mosaferkocholo


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ☻رمــــــان پـــــژوا و پـــــژمـــــان☻ - Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ - 04-07-2014، 11:40

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم
Heart ♥•♥رمــــان به خـاطـر رهـــــــــا♥•♥(تموم شد)
  رمان دختر سر کش(تموم شد)
  رمان من یه پسرم (قسمت اخر تموم شد)
Heart رمـان پـشـت یـک دـیوار سـنـگـی(تموم شد)
  رمان هیشکی مثل تـــــ♥ـــو نبود(تموم شد)
Heart رمان آن نیمه دیگر(تموم شد)
Heart ❤رمـان قـلـب سـنـگ مـغـرور❤(تموم شد)
  ❤رمـــان عـــشـــق ســـوم مـــــــن❤(تموم شد)
  رمـان چـادرت را مـی بـویـم(تموم شد)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان