امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

☻رمــــــان پـــــژوا و پـــــژمـــــان☻(تموم شد)

#19
قسمت 18


از حرصام لباسامو گرفتم بغلم وآرش رو که پایین تخت افتاده بود رو با پا زدم زیر تخت و درو باز کردم ورفتم توی اتاق پژمان.هر چی پژمان منظمه من شلخته ام.
اون لباس خواب قرمزه که ژمان بدش میومد و پوشیدم.پژمان میگفت اگه قرار بشه فرار کنیم من تو رو با این وضع کجا ببرم؟.منم همیشه از لجش همینو میپوشیدم.توی آینه به خودمنگاه کردم.کبودی های روی بازوموو پاهام بدجور توی ذوق میزد.پوستم سفیده و این لکه ها همیشه توی ذوق میزنه.صدای پای پژمان داشت میومد.سریع پریدم تو تخت و همه جاشو گرفتم که پژمان کنف شه.
در روباز کرد ،سریع چشمامو بستم که یعنی خوابم.
پژمان-پژوا پاشو جون تو حال ندارم.
اصلا به روی مبا رکم نیوردم.
پژمان-میگم پاشو.
از جام تکون نخوردم.
پژمان -پانمیشی نه؟
خنده ام گرفته بود.سرم رو انداختم بالا که یعنی نه!پژمانم نامردی نکرد چنان هولم داد پایین که کمرم خورد شد.برگشتم نگاهش کردم که دیدم راحت دراز کشید روی تخت.حرصم گرفت.میخواستم بدجور حالشو بگیرم.لبخندخبیثی زدمو صاف پاشدم رفتم سمت در و طوری که پژمان بشنوه گفتم-خیلی خوب،میرم پیش آرش.
پژمان مثل جت رسید بهم.منم حالا لج کرده بودم هی دست و پا میزدم،پژمان هم محکم منو گرفته بود.
من-نه داداش راحت بخواب توی اتاقم پیش آرش جا هست بخوابم.
پژمان-مگر از روی جنازم رد شی.
من-رد میشم.خیلی هم راحت.
پزمان یهو ولم کرد و باعصبانیت گفت-باشه برو دختره ی بیحیا.
خیلی بهم بر خورد.خوب من با پسرا بزرگ شدم برام دختر و پسر یکیه.این چرا همچین میکنه؟
رفتم طرف پژمان که پشت به من خوابیده بود،گفتم-پژمان!
اصلا انگار من وجود ندارم.منم بدم میاد کسی ازم ناراحت باشه،سریع برای معذرت خواهی پیش قدم شدم.چونمو گذاشتم رو بازوشو گفتم-داداشی ناراحت نباش دیگه.من چه میدونستم ناراحت میشی.برای من دختر و پسر فرقی نداره.
برگشت سمتم و گفت-برای من داره.دیگه نبینم دور وبر آرش بری ها!
حالا نازشو میکشم بعد حسابشو میرسم.پسره ی پرو به من دستور میده.بامظلومیت سرمو تکون دادمو گفتم-باشه.
پژمان فکر کنم ته دلش قند آب شد وقتی بدون دعوا حرفشو قبول کردم.منم تو دلم گفتم-حالتو میگیرم دادا....
پژمان دستاشو واکرد و گفت-حالا بیا بغل عمو بخوابیم فردا کلی کار داریم.
منم از خدا خواسته. پریدم پیشش و خوابم برد.
☻رمــــــان پـــــژوا و پـــــژمـــــان☻(تموم شد)
پاسخ
 سپاس شده توسط Adl!g+ ، mosaferkocholo ، Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ☻رمــــــان پـــــژوا و پـــــژمـــــان☻ - Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ - 08-07-2014، 8:21

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم
Heart ♥•♥رمــــان به خـاطـر رهـــــــــا♥•♥(تموم شد)
  رمان دختر سر کش(تموم شد)
  رمان من یه پسرم (قسمت اخر تموم شد)
Heart رمـان پـشـت یـک دـیوار سـنـگـی(تموم شد)
  رمان هیشکی مثل تـــــ♥ـــو نبود(تموم شد)
Heart رمان آن نیمه دیگر(تموم شد)
Heart ❤رمـان قـلـب سـنـگ مـغـرور❤(تموم شد)
  ❤رمـــان عـــشـــق ســـوم مـــــــن❤(تموم شد)
  رمـان چـادرت را مـی بـویـم(تموم شد)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان