انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دیوانه ام و دیوانگیم به صد عالم ندهم!!
اجاره قلبم را به جز لبخند به غیری ندهم!
ما ز یاران چشم یاری داشتیم        
 خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
ما ز بارانیم و باران میخوانیم
ترسی از تنهایی نداشتیم و نداریم!!
مي يابم از خود حسرتي باز از فراق کيست اين
آماده ي صد گريه ام از اشتياق کيست اين
نامسلمان اینقدر با موی خود بازی نکن
دکترم گفته برایم بی قراری خوب نیست
تنــم از واسـطه دوری دلـبر بگــداخت
جانم از آتش هجر رخ جانانه بسوخت
توری از جانب چشمت مرا کشید سمت تو
وای بر من که بی خبر افتادم در تنگ تو
واکرد درهای قفس را گفت: مختاری!
ترجیح دادم دست روی دست بگذارم
من شاخه ی خشکم تو بیا برگ و برم ده
با زمزمه ی عاطفه هایت ثمرم ده
هیچ چشمی لایق دیدار گیسوی تو نیست
من محمد خان ام و این شهر کرمان من است