انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم

دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
ماه درخشنده چو پنهان شود

شپره بازیگر میدان شود :!
درد تاریکیست درد خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن

سر نهادن بر سیه دل سینه‌ها
سینه آلودن به چرک کینه‌ها
اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
توبه من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه
سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلوده به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
وتو رفتي و هنوز،
سال ها هست كه در گوش من آرام،آرام
خش خش گام تو تكراركنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان
غرق اين پندارم
كه چرا ، خانه كوچك ما سيب نداشت
تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد                   
وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مباد
در سرزمين قد کوتاهان
معيارهاي سنجش
هميشه بر مدار صفر سفر کرده اند
چرا توقف کنم؟
من از عناصر چهارگانه اطاعت مي کنم
و کار تدوين نظامنامه ي قلبم
كار حكومت محلي كوران نيست
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
می برم تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ نگاه
شستشویش دهم از لکه عشق
قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند

ما که رندیم و گدا دیر مغان مارا بس