انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مشاعره (نسخه دوم)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
آن چشمها که اخر بدمستی من است

آن چشمها که هی همه ی هستی من است

در تاکسی نشسته به من فکر میکنند !!..

همراه دخترکی که بغل دستی من است
تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو می گردم

توای پیدا و ناپیدا به دنبال تو می گردم
من نه آنم که دو صد قصه ی رنگین گویم

من چو فرهاد یکی گویم وشیرین گویم
مرا در منزل جانان چو امن عیش چون مردم

جرس فریاد میدارد که بربندید محملها
اي خلل ناپذير همچو خليل
به شكست بت و منات، بيا
ما همه غرق در يم گنهيم
آخر اي كشتي نجات ، بيا
از آمدنو رفتن ما سودی کو؟بافته وجود ما پودی کو؟ در چنبر چرخ جان چندین پاکان می سوزد و خاک می شود دودی کو
وقت آن است كزين منزل ويران بروم

راحت جان طلبم از پي جانان بروم
من تو را روز و شب نفرین کنم
پس نفرین به تو
با واژه هایت مرا فریفتی...

لا مصب
فی البدهه بود ها
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح

هست خاکی که به ابی نخرد طوفان را
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
اهو بچه کرد و روبه ارام گرفت