انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مشاعره (نسخه دوم)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
لب میگزد چو غنچه‌ی خندان که خامشم
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پری‌وشم
ميروي و گريه مي آيد مرا / ساعتي بنشين تا باران بگذرد .
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
می خوام موضوع بذارم
درياست مجلس او درياب وقت و درياب
هان ای زيان رسيده وقت تجارت آمد
دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد
می خوام موضوع بذارم
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نياز نيم شبی دفع صد بلا بکند
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
دوست دارم میدونی که این کاردله گناهه من نیست تقصیره دلهBig Grin
هر که نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نبرد