انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مشاعره (نسخه دوم)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
در خموشی های من فریادهاست

آن که دریابد چه می گویم کجاست؟!

#فریدون مشیری
تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم

دامان طرب ز کف نهاده‌ست دلم

ره یافته در زلف دل آویز کجت

القصه به راه کج فتاده‌ست دلم
من همانم که شبی عشق به تاراجش برد
همچو حلّاج به خاکسترِ تشویش نشست
در سرش سوره‌ی تکویر مجسّم می‌شد
قبلِ هر زلزله‌ای در خودش آرام شکست
تنگ شد از غم دل جای به من

یک دل و این همه غم وای به من
نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست
گوش کن نبض دلم زمزمه اش باتو یکیست
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن

كه دوست خود روش بنده پروري داند
در کوی نیکنامی مارا گذر ندادند***گرتو نمیپسندی تغییر کن قضارا
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش ***خواند انی لنا و اهلی من قبله العذارا
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش...
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است در این شب که دوستان بینی
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود