سلام دارم خدمت نویسنده وهمین طور فردی که این رمان رو اینجا مینویسه اول از همه من خیلی وقته این رمان رو دنبال می کنم ولی سپاس نمی دادم دوم اینکه رمان معرکه ای هست . سوم هم واقعا ناراحت شدم که یه آدم از خدا بی خبر داره رمان نویسنده مملکت خودش رو به سرقت می بره و آخرین مطلب ،فرشته جون واقعا خوش حالم که دارید مادر شدن رو تجربه می کنید
خدالعنت کنه اونیو ک دزدیده رمانو.واااااای تروخداادامشویه جوری بزارفرشته جووون من خیلی وقته منتظرم
دوستان من خیلی فکر کردم و ممکن که رمان ای جوری تموم شه : نسترن خودکشی کنه ، آنیل و سوگول با هم ازدواج کنن ، خواهر کوچیک سوگول و نسترن پیدا بشه و سر عقل بیاد بعد با آروین ازدواج کنه ، مامان نسترن قبل از پیدا شدن دخترش بمیره ، همین طور حاج آقا کوتاه بیاد و بزاره دخترش با بابای سوگول با هم زندگی کنن
سلام من ی تازه واردم واقعا عالی بود این رمان خیلی دوسش دارم ایشا الله هرکی دزدیده کفن دریده رو خدا نبخشه اونو و امیدوارم حال فرشته خانم خوب باشه و هرچه زود تر ادامه رمان رو بنویسه ک من تاقت صبر کردنو ندارم به خدا ندارم
سلام منم یه تازه واردم البته خوار نیلو راستی نیلوفر خواهری من فکر نکنم ک تو دقت کردی اسم سوگل ک شخصیتش عین خودمه اسمش مثل اسم منه چون اسم منم سوگله
راستی فک کنم بد جور این رمانه رفته تو کلت بدبخت بپا نمیری این فقط رمانه همش میگی الهی بمیره هرکی رمان رودزدیده تا دیدم این رمانه رو خوندی دیوونه شدی راستی تو مشهد مواظب خودت باش همین روز هاست که دو روز اجازه میگیرم میام شایدم شد ببرمت تیمارستان
آره خواهری دقت کردم قربونت برم
هر هر نمیخواد زحمت بکشی بیای و منو ببری تیمارستان لطفی کن بیا دیدن مامان و بابام وکه دلشون یه تکیه شده واسه دیدنت اونوقت تو داری تو اصفهان خوشمیگذرونی
خیلی خوب چه زود جدی میگیری عزیز من
خدا هیچ وقت این روز رو نیاره ک من بیام ببرمت تیمارستان و این حرف من فقط شوخی بود
میدونم عزیزم خودت رو ناراحت نکن فداتشم من برو سرت رو با دانش اموزانت گرم کن