انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بغض قلم ❥ ..
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
به گدایی گفتند:رفیــق کیست؟?
گفت رفیــق چیزی است
که اگر داشتمش
 گدایـــی نمیکردم
آنان که به سرمستیِ ما طعنه زنآنند
بگذار بمانند به خمآری که ز مآ هیچ ندانند!(:
دلتان نگیرد از تلخی‌ها
یک نفر هست همین حوالی
دورتر از نگاه آدم‌ها
نزدیک‌تر از رگ گردن
روزی چنان دستتان را می‌گیرد که
مات می‌شوند تمام کسانیکه روزی به شما پشت پا زدند
من الویت چندم نیستم.
منو باید وسط سرشلوغیات بخوای
وقتی دورت شلوغه و دستت بند...
منُ واسه اوقات بی حوصلگی و بیکاریت کنار نذار.
ذخیره نگهم ندار که وقتی بقیه نیستن باشم...
واسه من
واسه خاطرِ کنارِ من بودن
اگه وسطِ مشغله هات جا بازکردی و فلان قرارُ کنسل کردی،حسابه...
اگه وسطِ روز،لایِ سرشلوغیات دلت هوامُ کرد و تنگ شد برام،حسابه...
وگرنه آخر شب ها که رو تخت دراز کشیدی و خوابیده هیاهویِ دورت،همه بلدن بگن دلم تنگ شده
همه بلدن بگن دوستت دارم...
منُ
بودنمُ
ذخیره نکن برایِ بعد
بعضی چیزا،با ذخیره کردن زیاد نمیشن،تموم میشن،حروم میشن...
مثلِ چایی که سرد میشه و میوفته از دهن...

#لبخند(: پر از بغض!
دل را دست هرکي سپردم پسم داد
کس تاب نگهداري ديوانه ندارد.....
ز جمع آشنایان می‌گریزم
به کنجی می‌خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه‌ور در تیرگی‌ها
به بیمارْ دلِ خود می‌دهم گوش

#فروغ_فرخزاد
اونایی که همیشه میگفتن
با من و پشت من میمونن
رفیقمن
تا ابد با منن
حالا همشون شدن بد دشمنم
اونایی واسم موندن که زیاد پیششون نبودم
وقدرشونو ندونستم
ولی الان ازشون ممنونم که پیشم موندن
نه درکمون کردین
نه فهمیدیمون
فقط گفتین چرا عوض شدی؟):
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از پایان درد...-_-
[ دختری شدم که رفتاراش مثل چیک چیک آب تویِ سینگ ظرفشویی اعصاب همه رو خورد میکنه و هیشکی نمیتونه تحملش کنه (: ]