انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مخصوص عاشقآی رپ | نسخه ۶
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
نمازم را غذا کن
سحر شاید
تو سیری
کجایی تا ببینی
مرا در چاه خویشم
به ذره ذره مردن
جدا از قوم و خویش
م
از ماتم در خیابان
شهید حضرت نان
به سگ دو های نان تر
به این پایان 
پایان
...
نه خالی ام نه پر
رو مغز من ندو
اینجا شهر وحشی هاست باخت ها مال مشتی هاست
توفکر انتقامِ از کی
از تو از خودش از من از همه آدمای این شهر
که همو نمی فهمن
جلوشو نمی گیرم چون این یه جنجالِ جدیده ..
هر روز سر مشتات از حرصت کبوده

کوبیدیش دیوارو دور چش سیاهو

تنهات گذاشته نور چشمیا
اهمیت بدم متنفره کی ازم
که میگه چی از عمد که میده چی‌ نظر
نمیدم ترتیب اصاً
تا بالا نگیره آش واسه هیچکی نمیپزم
حواسم شیش دُنگ به زندگیمه
نمیخوره بهتون کاغذو جر بدینش ..
شیشه باز شکست رو دست
چیکه چیکه خون رو فرش
شبا بیداری و سرطان مغزی       با این گلوله ها خون مغزم هنوز رو دیواره           تو دنیای تو هفت خط بودن چه عالمی داره
هر کس بود نده صنم
بذا بگن غریبه م
ندا کمرم شه خمیده تر....
روزای خوب تو برق صنعتی
اه چقدر که سخت بود این درس لعنتی ..
ی گوشه لش
سیگارت پر شده فیتیله تش
خسته مغز
گوشت و مرغ گرونی محض...