انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مخصوص عاشقآی رپ | نسخه ۶
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
راه رفته راه مونده بازم
من هنوزم روی این زمین کار مونده دارم
مردم همونن که میگن نیستن
خدا میدونه این شهرو چی مریض کرد
آدم هرچی‌ کثیف تر ، عزیز تر و خوبه
هیشکی دست دراز نکرد به سمت من واسم نموند
تنها بودم وقتی می شد
پشت به پشت چشم کبود
هیشکی پشت من نبود
هیشکی تxمشم نبود
دیگه خستم ع همتون 
از لحن گفتنای بله تون 
از این ادمای الکی دلخوش
باشه حتما نی چپتون ..
نه اهمیت بدم متنفره کی ازم
که میگه چی از عمد
که میده چی‌ نظر ..
راستی وقتی یه روز خوب بیاد شاید از ما چیزی نمونه جز خوبیا..
آخرین برگ افتاد از درختِ پشتِ پنجره
آخرین حرفای خوبُ شاید پشت من بگه
شاید بگه به خاک که صد زمستون و دیدم
شعله شدم گرم شدم تو این سوز بی رحم
من نمی ترسم از اونی که بستی به کمرت
من نمی ترسم حتی از صدمه زدنت
من اصن امثال شما جنگتونو دوست دارم
یالا بیاین بکشینم رنگ خون و دوست دارم
خیابونو دوست دارم دوست دارم که توش باشم
ما عقده هامونو پاشیدیم کف خیابونا
ولی پایان باز داره این خط داستانی
یه روز خوب میاد که ما همو نکشیم 
 به هم نگاه بد نکنیم 
با هم دوست باشیم و دست بندازیم روی شونه های هم 
مثل بچگیا تو دبستان ...