چ پیج مقدسی رسیدیم :>
زدم بیخیال :|
+
تو این اتاقی یا این اتاق تو ذهن من
من اشتباه کردم ولی کسی نکرده این اشتباه رو مثل من ..
بعله...
با تچکر :>
----
نشو هیزم آتیش جنگ
پاشو در رو از عرصۀ تنگ
دل نبند به هر انی
فکر نکن که برتری
خدایی فهمیدی منظورمو .__.
+
یکی پیدا شد خاکی شه تو خاک بازیمون
نمیدونم چی نگه ـت داشت
چی توو منِ دس خالی دیدی
دلت خواست
الان که همه پیِ چکِ سفید امضان
تو واس خاطر چی موندی اینجا ..
پیج مفدس؟:/
----
این شده تصویر دلم از شهره من ، ااای...
نه پایه رفت نه جای حرف ، تمومه شهر فضای ترس
ره :|
+
سرم دردرفته ..
از این ادمای پر از خالی بدجور لجم گرفته ..
85 D:
---
همون که روزی بود اونقدی که روزی بود
راضی بود بسش بود دنیا توی دستش بود
شتت .. تو زن زندگی بشر .__. ( بدون منظور ! )
+
دلیل موجه واسه جایگاه منه
اون که واسه توگندست خاxه مال منه
دوست داره که خودشو به جای ما بزنه ..
D: ( راحوت باش ب این زودیا بم بر نمیخوره در این حد بی جنه نیسم ^_^)
---
همیشه تك و تنها دور از اجتماع
دیر اومد و زود رفت غرورشو خورد كرد
:>
+
دستات سرد باشه اراده کنی
یه ساعت بهم وقتی بده برات گرمِ شهر ..
راضی بود بسش بود دنیا توی دستش بود
زیر پاش لغزش شد ، دنیاش بی ارزش شد
طرد شد ، سرد شد توی مشکل غرق شد
شدش یه نرده مرده بین زنده ها