انجمن های تخصصی فلش خور

درد اصلیت اینه که تو همدرد نداری
من کسی* نیستم با این زخم*ها دردم بگیره
ولی* این اشک*ها رو کی* می*خواد گردن بگیره؟

همین چند دقه قبل
یه نسیمی از بالا منو به سمت خودش می کشوند
قدم به قدم میرسم به مار پیج پله ها
تو فکر یه سقوط ...

طبیعى باش

از صبح پاى ماسمالى

هى براش هى براش هى براش

یکم شبیه خودت بودى اى کاش

ش شروع يه شب توي شهر..
كه
ند زد به نفس كل روزام..

ما گفتیم و تموم درد*ها ریشه کن شد؟
از چی* بگم برات؟ شاید قصه دوست داری
مثل قصّهٔ اون همکلاسیان روستایی

یه توتون با یه پیپم واسه فراغت
چندتا کام می گیرم میریم واسه ی ادامش ..

شیرو صبحا بیداری

دود و شش رو میسابیم

عوضی واس من مرضیه

ولی و خستم از این بی خوابی

یالا مهدی پاشو کشو رو ببند
این به بند بجنگ رو به مشکلات بخند
مغرور باش داداش تو همیشه محکم بود
این به بعد بجنگ رو به مشکلات بخند ...

دنبال من نیا تا نری از یاد

من اینم

من اینم من اینم من اینم

مانع توی راه واسه ی کشتنم می کاشتن
اما من می گفتم تلاش دشمنم بی فایدست
با این هزار تا صفحه
مستند می ساختم ..

ßяɪcε