انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: - گفتگو آزاد نسخه 327
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
خود را به محیط خطر انداز و مترس
سر در ره آن نگار در باز و مترس
بر سوختگان دست ندارد دوزخ
با آتشِ عشقِ دوست در ساز و مترس

فیض کاشانی

واقعا بعضی رباعیات که به خیام هم نسبت داده اند مضحک است. بی شک چنین تعابیر مضحکی نمی تواند از کله گنده امثال خیام آمده باشد. اما خب برای خندیدن مواردی خوبی هستند...ای جعان!

هنگام صبوح اگر بتی حورسرشت
پُر می قدحی به من دهد بر لب کشت
هرچند که از من این سخن باشد زشت
سگ بِه ز من ار هیچ کنم یاد بهشت



ولی خب امثال این رباعی ها نشان می دهند که ریشه رباعیات کافرانه و معمولا نامتناجسی که در ادبیات فارسی معمولا بی صاحب و بدون پدر و مادر هستند قوه درک غریزی عامه بوده، نه یک سیستم فلسفی هدفمند. 
شاید حتی خیام هم رباعیاتش را در مجالس دوستانه با دوستان تاجر یا مثلا دهقان خودش می گفته اما در دربار و نزد علما مثلا رسائل فلسفی پرطمطراق می نوشته در باب سر ربوبیت!

منظور اینکه در نهایت خیام واقعی وقتی رو می آمده که او با دوستان طبقه پایین خود خلوت می کرده...
مهستی گنجوی رباعی سرای قرن ششم تعابیر زیبایی در سروده های خود آورده که کمتر به آن توجه می شود:

حمامی شهر را گو گرت هست صواب
امشب تو بخسب و تونِ گرمابه متاب
تا من به سحرگهان بیایم به شتاب
از دل کنمش آتش، و از دیده پر آب

و همچنین سخنی نغز از شیخ جاستین البیبر (کرم الله وجه):

Don't Stress
Don't Cry
We don't need
No wings to fly
...
Just Take MY Hand
هی یادش بخیر cof
بچه هایی که اروپا یا امریکا می روند موقع برگشت اکثرشان یک حرف مشترک می زنند:اینکه در غرب خانوده ها هنوز تا حد زیادی شکل سنتی خودشان را حفظ کرده اند و روابط حتی اگر رسمی هم نباشد از روابط رسمی اینجا خیلی صمیمانه تر است. 

ولی خب مشکل این دوستان این است که اجتماع  غرب را بر حسب سبک زندگی ای که هالیوود نشان می دهد قضاوت میکنند. بی شک هر آدمی اگر فکر کند متوجه می شود که هالیوود هرگز در یک جامعه که شبیه خودش است نمی تواند رشد کند؛ بلکه به سمت شیوه ها و سبک هایی می رود که برای مردم کشورش ناآشنا باشد و هنوز جذابیت خودش را برای انها حفظ کرده باشد. وگرنه معنا ندارد که برای جلب مخاطب بخواهد از چیزهایی حرف بزند که برای همه عادی است و روند روتین زندگی آنها است! 

در حقیقت هالیوود شق دیگر جامعه ای است که آنتی تز آن محسوب می شود. هر آدمی باید با دیدن آن متوجه شود که جامعه آمریکا هنوز سخت درگیر سنت و تابوهای آن است و مثلا جامعه شمال اروپا که هنر آن خیلی کم حجم تر و ملایم تر است از این لحاظ خیلی نرمال تر است و از عقده های کمتری رنج می برد؛ در حالی که شاید از بیرون طور دیگری به نظر برسد. 

اینکه هنوز سریال هایی ساخته می شود که مسائل جنسی را دستمایه طنز قرار می دهد و می تواند مردم را با تابوهای جنسی بخنداند یعنی جامعه هنوز هم ریشه های سنتی خودش را عمیقا حفظ کرده.

اگر مثلا یک یونانی باستان این سریال ها را ببیند چشم هایش را تنگ می کندو می گوید: «چی؟ خب؟ اینکه همان کار الهه آتنا و زئوس است!» یعنی اساسا شما ادبیات یونان باستان یا رم باستان را که بخوانی اینقدر این روابط به شکل مکانیکی در آنها بیان شده که اصلا رمانتیک بودن و مثلا عشقبازی و زبان بازی برایش معنا ندارد. شخصیت ها فوری دل می بندند، شکار میکنند و تمام! نه نازی نه نیازی! تنها جنبه حسادت و به چنگ آوردن مطرح است. در آنجا عاشق جایگاه سروری دارد و معشوق ها بر سر او دعوا میکنند!

اما در ادبیات مشرق زمین و رنسانس اروپا بخاطر تابوهایی که در جامعه شکل می گیرد شاهد رشد آنچنان نازک طبیعی هایی در ادبیات و هنر هستیم  که مانند آن در تمام تاریخ دیده نشده و شاید یک یونانی را به خنده بیندازد و برایش عجیب جلوه کند. 
کسی میدونه چجوری میشه رو سیستم تلوزیون نصب کرد ؟
[quote='Actinium' pid='3436008' dateline='1542999092']
بچه هایی که اروپا یا امریکا می روند موقع برگشت اکثرشان یک حرف مشترک می زنند:اینکه در غرب خانوده ها هنوز تا حد زیادی شکل سنتی خودشان را حفظ کرده اند و روابط حتی اگر رسمی هم نباشد از روابط رسمی اینجا خیلی صمیمانه تر است. 

ولی خب مشکل این دوستان این است که اجتماع  غرب را بر حسب سبک زندگی ای که هالیوود نشان می دهد قضاوت میکنند. بی شک هر آدمی اگر فکر کند متوجه می شود که هالیوود هرگز در یک جامعه که شبیه خودش است نمی تواند رشد کند؛ بلکه به سمت شیوه ها و سبک هایی می رود که برای مردم کشورش ناآشنا باشد و هنوز جذابیت خودش را برای انها حفظ کرده باشد. وگرنه معنا ندارد که برای جلب مخاطب بخواهد از چیزهایی حرف بزند که برای همه عادی است و روند روتین زندگی آنها است! 

در حقیقت هالیوود شق دیگر جامعه ای است که آنتی تز آن محسوب می شود. هر آدمی باید با دیدن آن متوجه شود که جامعه آمریکا هنوز سخت درگیر سنت و تابوهای آن است و مثلا جامعه شمال اروپا که هنر آن خیلی کم حجم تر و ملایم تر است از این لحاظ خیلی نرمال تر است و از عقده های کمتری رنج می برد؛ در حالی که شاید از بیرون طور دیگری به نظر برسد. 



جامعه ی غرب هم یک سری قوانین دارن و وجود کلیسا ها مراسم های مذهبی هم نشون میده که یک سری عقاید مذهبی درونشون هنوز وجود داره
ولی این راحتی و ارتباطات نزدیک دختر و پسر یک جور سیاست رفتاری تو غرب نیست ؟ما میبینیم که در مدارس اروپا دخترا و پسرا باهم هستن ولی تو مدارس خاصشون که افراد تیزهوش درس میخونن دخترها و پسرها جداهستن خب اگه قانون تفیک جنسیتی هست چرا برای همه نوع مدارس نیست؟
احساس میکنم بعضی راحتی های کشور های اروپایی سیاستی پشتت هست ..شاید از دور قشنگ باشه ولی ماهیت خوبی ندارن ..چقدر حرفم درسته از نظر شما؟
سلام لطفا برین به تایپیک رمان زیبا ونظرتون رو بگید
نقل قول: sh.99






جامعه ی غرب هم یک سری قوانین دارن و وجود کلیسا ها مراسم های مذهبی هم نشون میده که یک سری عقاید مذهبی درونشون هنوز وجود داره
ولی این راحتی و ارتباطات نزدیک دختر و پسر یک جور سیاست رفتاری تو غرب نیست ؟ما میبینیم که در مدارس اروپا دخترا و پسرا باهم هستن ولی تو مدارس خاصشون که افراد تیزهوش درس میخونن دخترها و پسرها جداهستن  خب اگه قانون تفیک جنسیتی هست چرا برای همه نوع مدارس نیست؟
احساس میکنم بعضی راحتی های کشور های اروپایی سیاستی پشتت هست ..شاید از دور قشنگ باشه ولی ماهیت خوبی ندارن ..چقدر حرفم درسته از نظر شما؟

در باب مدرسه تیزهوشان اطلاعی ندارم؛ اما شاید تصورشان این بوده که استعداد تحصیلی پسرهاو دخترها فرق میکند و شیوه های متفاوتی نیاز است. 
اما بی شک سیاستی پشت همه تصمیمات است اما این سیاست در جهت رشد جامعه است. بی شک کسی دوست ندارد بر یک جامعه بیمار، فقیر یا ناتوان حکومت کند. سیاست ها همه بر توسعه اجتماعی قرار دارد. الان با توجه به اینکه سوئد و کشورهای شمال اروپا در باب سیاست های نوین پیشتار هستند و دقیقا مثلا در شاخص های رفتاری مثل فساد اداری رتبه خوبی دارد و تقسیم ثروت هم نسبت به سایر نقاط جهان در آنها به نحو بهتری صورت گرفته فکر می کنم سیاست ها در جهت مثبتی در پیش گرفته شده و نتیجه خوبی داده. 

اما در کل خودم فکر می کنم جدایی و افتراقی در ذات طبیعت وجود ندارد. انسان ها در گذشته خودشان را در طول و عرض طبیعت می دیدند. اگر به بسیاری از افسانه ملل توجه کنید روایت هایی در آنها هست از اینکه آدم های اولیه از یک گیاه رشد کردند، یا جد بزرگشان حیوانات اهلی بوده است. کنار نمادهای مقدس همیشه گیاه و حیوانی دیده می شد اما بعدا بشر خودش را از طبیعت جدا کرد و نوعی افراق که با ذات او سنخیت نداشت ایجاد کرد. 

حقیقتش این است که فقط لذات و غرایز ذهنی ما آدم ها سیری ناپذیر است؛ هیچ وقت نمی شود تصور کرد جنس های مخالف اگر آزاد باشند به سمت تباهی می روند. ما وقتی یک آهنگ زیبا، یک بازی زیبا، یک غذای خوشمزه یا هر چیزی دیگری را مدام کنار دست خودمان داشته باشیم تباه نمی شویم. وجود رستوران، سوپرمارکت های پر از غذا و خوراکی و شیرینی هرگز باعث نمی شود  که کسی بخواهد از چاقی بترکد. یا حوش بویی یک عطر دلیلی بر ان نیست که آدم ها توی استخر عطر بپرند یا صبح تا شب هی خودشان را بو بکشند. 

منظورم این است که ایجاد حساسیت و فاصله فقط به عطش افراد دامن می زند و من گمان نمی کنم کسی بابت دیابت یا اضافه وزن مردم فست فودها یا قنادی ها را تخطئه کند. چون همه غریزتا می دانند آدم عاقل است و مختار...اما در مسائل جنسی بیشتر پیش فرض های سنتی هست که افراد را به استنباطی متفاوت سوق می دهد...
(24-11-2018، 20:02)sh.99 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
[quote='Actinium' pid='3436008' dateline='1542999092']
بچه هایی که اروپا یا امریکا می روند موقع برگشت اکثرشان یک حرف مشترک می زنند:اینکه در غرب خانوده ها هنوز تا حد زیادی شکل سنتی خودشان را حفظ کرده اند و روابط حتی اگر رسمی هم نباشد از روابط رسمی اینجا خیلی صمیمانه تر است. 

ولی خب مشکل این دوستان این است که اجتماع  غرب را بر حسب سبک زندگی ای که هالیوود نشان می دهد قضاوت میکنند. بی شک هر آدمی اگر فکر کند متوجه می شود که هالیوود هرگز در یک جامعه که شبیه خودش است نمی تواند رشد کند؛ بلکه به سمت شیوه ها و سبک هایی می رود که برای مردم کشورش ناآشنا باشد و هنوز جذابیت خودش را برای انها حفظ کرده باشد. وگرنه معنا ندارد که برای جلب مخاطب بخواهد از چیزهایی حرف بزند که برای همه عادی است و روند روتین زندگی آنها است! 

در حقیقت هالیوود شق دیگر جامعه ای است که آنتی تز آن محسوب می شود. هر آدمی باید با دیدن آن متوجه شود که جامعه آمریکا هنوز سخت درگیر سنت و تابوهای آن است و مثلا جامعه شمال اروپا که هنر آن خیلی کم حجم تر و ملایم تر است از این لحاظ خیلی نرمال تر است و از عقده های کمتری رنج می برد؛ در حالی که شاید از بیرون طور دیگری به نظر برسد. 



جامعه ی غرب هم یک سری قوانین دارن و وجود کلیسا ها مراسم های مذهبی هم نشون میده که یک سری عقاید مذهبی درونشون هنوز وجود داره
ولی این راحتی و ارتباطات نزدیک دختر و پسر یک جور سیاست رفتاری تو غرب نیست ؟ما میبینیم که در مدارس اروپا دخترا و پسرا باهم هستن ولی تو مدارس خاصشون که افراد تیزهوش درس میخونن دخترها و پسرها جداهستن خب اگه قانون تفیک جنسیتی هست چرا برای همه نوع مدارس نیست؟
احساس میکنم بعضی راحتی های کشور های اروپایی سیاستی پشتت هست ..شاید از دور قشنگ باشه ولی ماهیت خوبی ندارن ..چقدر حرفم درسته از نظر شما؟

احسنت :|
دوئل تراکتورVs پرسپولیس.
ساعت سه.