تمام روز را با خاطرات خویش در جنگم
بخوان از اشک چشمانم که بیش از پیش دلتنگم
مرا به خلسه می برد حضور ناگهانی ات
سلام و حال پرسی و شروع هم زبانی ات
فقط نه کوچه باغ ما فقط نه اینکه این محل
احاطه کرده شهر را شعاع مهربانی ات
تا این برادران ریاکار زنده اند
این گرگ سیرتان جفاکار زنده اند
یعقوب درد میکشد و کور می شود
یوسف همیشه وصله ناجور می شود
در دل مردان شیرین جمله تلخی‌های عشق
جز شراب و جز کباب و شکر و حلوا نبود
این شراب و نقل و حلوا هم خیال احولست
اندر آن دریای بی‌پایان بجز دریا نبود ..
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار میلان غم مخور
یک عمر شهان تربیت عیش کنند
تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند
نازم به جهان همت درویشان را
کایشان به یکی لقمه دو صد عیش کنند
(21-06-2021، 23:07)آمین نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ] (21-06-2021، 22:50)gallant# نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ] یک عمر شهان تربیت عیش کنند
تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند
نازم به جهان همت درویشان را
کایشان به یکی لقمه دو صد عیش کنند
ببخشید ولی باید با ر می گفتید
خیر صحیح گفتم
در دایـــــره قسمت مـــــا نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
هر چند مسیر شعر عوض شد ولی...
یادم اید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نه گسستم نه رمیدم
ملامت گوی عاشق را
چه گوید مردم دانا؟
که حال غرقه در دریا،
نداند خفته بر ساحل!
لبش می بوسم و در می کشم می
به اب زندگانی برده ام پی
نه رازش می توانم گفت با کس
نه کس را می توانم دید با وی